انیمیشنی از والت دیزنی، همان کمپانی معروف و البته تأثیرگزاری که از مشهورترین کارهای آن می توان به مجموعه های میکی ماوس، سیندرلا، تام و جری و البته پلنگ صورتی اشاره کرد. یک کمپانی تماماً صهیونیستی که مفاهیم و آموزه های کابالا (عرفان یهود و به تعبیر دقیق تر اندیشه صهیونیزم) را در انیمیشن ها و فیلم های دست ساخته اش، به خوبی گنجانده و به خورد مخاطب خود می دهد.

در این انیمیشن نیز مثل همیشه سخن از جادو و جادوگری است. و البته این بار نیز جادوی مذموم به رنگ سبز (اشاره به اسلام) و در ابتکاری بدیع، جادوگر دارای موهایی سبز رنگ است.

به تصویر خدمتگزاران این جادوگر نگاه کنید:

ما مشابه این موجودات را در بسیاری از فیلم های هالیوودی شاهد بوده ایم. هر چند این موجودات با نگاره های شیاطین یکسان نیستند اما چنان که می دانیم هر چه پیش می رویم به نگاره های مورد نظر نزدیک می شوند و می توان با کنار هم قرار دادن آنها به هدف اصلی پی برد. در حقیقت این نوعی آماده سازی ذهن مخاطب برای مشاهده و پذیرش قالب ذهن فیلمساز است. چنان که اگر پنجاه سال پیش در یک فیلم یا انیمیشن موجودی می دیدیم که آتش از دهان آن زبانه می کشید، متعجّب می شدیم اما اکنون این به یک امر طبیعی بدل شده است و ذهن ما با آن مأنوس است. بگذریم.

این خدمتگزاران که فانگاس خوانده می شوند، شش نفر هستند و جالب تر جمله هایی است که در برابر جادوگر بیان می کنند: «بله شیطان بزرگ» «بله وحشی ترین موجود جهان» و همچنین آرایش تصویر هنگام نمایش خدمت گزاری آنان به جادوگر:

پس از بالا رفتن درب ها فرمول جادویی جادوگر با رنگ سبز نمایش داده می شود. فرمولی که بر موجودات بالدار تأثیر گذاشته و آنان را سست و ناتوان می کند. جادوگر هنگام سخن گفتن درباره فرمول جادویی برای چند لحظه این حالت را به خود می گیرد:

و چنانچه می دانیم این علامت تعظیم در برابر شیطان در اسطوره های مصر باستان است. اسطوره هایی که فراماسون ها و جوامع مخفی بسیار به آنها پایبند هستند.

او برای نشان دادن قدرت جادویی این فرمول، عصای خود را بالا می آورد و شروع به توضیح دادن می کند:

گذشته از شکل نامأنوس و وجود یک گوی ناشناخته متحرک بر روی این تصویر، نور سبزرنگي كه از آن متصاعد مي شود و اينكه جادوگر در تمام فيلم اين عصا را دست دارد، دست كم شك برانگيز است.

همچنین می توان به سطح شطرنجی که در فیلم های هالیوودی بسیار نمایش داده می شود، اشاره نمود که حتی به طور خاص وبدون حضور هیچ یک از کارکترها چندین مرتبه نمایش داده می شود.

گذشته از لباس نامناسب و آرایش های غلیظ و البته هماهنگ کاراکترهای این انیمیشن، در اینجا نیز اشاره می شود که برای جلوگيري از انجام جادو و باطل کردن جادوی صورت گرفته به یک شیء (در اینجا یک گردنبند) نیاز است و کسی که این گردنبند را داشته باشد، می تواند تمامی جادوها را باطل سازد.

و در پایان فیلم با مقدمات بسیار، چیزی که جادوگر به دنبال آن است، البته با صرف زمان بسیاری از فیلم، بیان می شود. بله جادوگر به دنبال آن است که با در کنار هم قرار دادن هفت گردنبند هفت رنگ که متعلق به هفت محافظ است، بر هفت شهر پریان حکمرانی کند. آیا این ما را به یاد نسبتي كه انديشه هاي شيطاني براي شیطان با رنگین کمان قائل هستند، نمی اندازد؟

به تصاوير عروسك هايي كه براي المپيك 2012 لندن طراحي شده بودند دقت كنيد:

به تك چشم بودن آنها و علامت ماسون بودن آنها توجه كنيد. به دستها و پاها كه شبيه به سم طراحي شده اند و همچنين رنگ هاي انتخاب شده (آبي براي عروسك مذكر و قرمز براي عرويكژژسك مونث) و يا حتي نام هاي انتاخب شده براي آنان دقت كنيد. علامت روي سينه اين عروسك ها كلمه zion به معناي صهيون است و اين عروسك ها تماما شيطاني هستند و مطابق با آموزه هاي كابالا طراحي شده اند. اكنون به پس زمينه ها توجه كنيد.

جادوگر با نشستن در مکانی که بی شباهت به میان دو ستون بواز و جاشین نیست، و با فرود آمدن هفت رنگ بر رویش به آرزوی خویش می رسد.

در پايان فيلم مي بينيم كه ملکه مورد احترام که بر اثر جادو به خواب رفته بود، اکنون به خاطر تلاش الینا و دوستانش از خواب بیدار شده است. او به دیدار الینا می آید در حالی که همراه با خود رنگین کمان دارد و حتی بر روی پیشانی او نیز جواهری هفت رنگ بسته شده است.

او به الینا گردنبندی را هدیه می دهد که هفت رنگ دارد:

ملكه مهربان هنگام رفتن نيز همراه با خود رنگين كمان دارد. گردنبندي كه ملكه به الينا هديه داده است، به الینا بال می دهد، چیزی که آرزویش را داشت. و آخرین صحنه، پرواز الینا بر روی رنگین کمان است.

هرچند ممکن است گفته شود فرزندان ما از ماهیت این علائم و معانی آنها بی اطلاع هستند اما باید بداینم که این رسانه است که چگونگی اندیشه های هر نسل را تعیین می کند و اگر هالییود این طور پیگیر ساخت انیمیشن است، به دنبال ایجاد تفریح و سرگرمی برای کودکان ما نیست. او به ما می آموزد که که چگونه بیاندیشیم و چه چیزی را باور داشته باشیم. همچنان که در همین انیمیشن الینا چندین مرتبه از چیزهایی یاد می کند و می گوید در افسانه ها آمده یا من فکر می کردم فقط یک افسانه باشد اما واقعیت آنها را با چشم خود می بیند و باور می کند و این همان چیزی است که بیننده وادار به قبول آن می شود.

منبع: تسبيحات

نقل مطلب با ذکر منبع بلامانع است.