نقدي جذاب بر فيلم " داستان يك آدمكش " 2 (فاز اول)
یهودپژوهی ، يهودشناسي ، يهود و رسانه ، يهود و فرقه ها

 

[تصویر: 6xcufwiuz8bolitso819.jpg]

 


با توجه با این که با یک فیلم شخصیت محور رو به رو هستیم نقد را براساس تحولات شخصیت اول داستان پی ریزی کرده ایم که در مجموع چهار فاز در نظر گرفته شده است :

فاز اول_بی مهری و حتی نفرت :

قسمت 1_ کودکی تا بزرگی : در تاریخ 17 جولای 1738 مادر Jean-Baptiste Grenouille ( با بازی خیره کننده ی Ben Whishaw هنر پیشه ی جوان انگلیسی ) در حالی که همانند هر روز مشغول فروش ماهی است ناگهان درد زایمان به سراغش می آید و خود در گوشه ای از میدان در میان انبوهی از کثافت ( امعاء و احشاء ماهیان گندیده و . . . ) بچه اش را به دنیا آورده و در آنجا رها می کند تا همانند 4 بچه ی قبلی اش از بین برود.

[تصویر: gxdw3lt3usywuwpdtc1o.jpg]


Jean-Baptiste اما با بچه های دیگر فرق دارد . . . شامه ی تیز خدادای او در همان برخورد اولیه با محیط اطرافش منجر به اعتراضی شده که علاوه بر این که جان خودش را نجات می دهد سبب به دار آویختن مادرش هم می شود.

[تصویر: 4qdqvqzju1fnh7pzmiwp.jpg]


اما این آخرین بی مهری ای نیست که Jean-Baptiste با آن رو به رو می شود. بعد از این که توسط Madame Gaillard ( صاحب یک یتیم خانه در پاریس ) پذیرفته می شود، بچه های یتیم خانه در همان بدو ورود سعی در کشتن او دارند ولی بر اساس تقدیر ناکام می مانند و مادامی که در یتیم خانه است همواره مورد اذیت و آزار قرار می گیرد.

[تصویر: bnxpueqs14m19e2rih0h.jpg]


او در این مدت پی به حس بویایی قوی اش می برد تا آنجایی که حتی قورباغه ی داخل برکه را می تواند از فاصله ی دور احساس کند.

[تصویر: 5jjavnfzzllj94u5fte.jpg]


در سن 13 سالگی Madame Gaillard او را به دباغی خشن به اسم Grimal می فروشد که البته نتیجه این جدایی برای او خوش یمن نیست و پس از انجام معامله به دست افراد شرور کشته می شود.

[تصویر: h4pcnkhzz9vistthsi5.jpg]


Jean-Baptiste تا سن 18 سالگی به کارگری در دباغ خانه می پردازد. در همین روزهاست که به منظور بردن یک محموله، برای اولین بار وارد شهر می شود . . .

[تصویر: c14o53qq0orc00clet1.jpg]




تحلیل : هنوز وارد فضای اصلی داستان نشده ایم. فیلم در مجموع با منطق رئال هدایت می شود اما گاهی هم طعنه به سوررئال می زند و تکلیفش چندان معلوم نیست! صحنه هایی وجود دارند که به هیچ وجه منطق آدمی نمی تواند آنها را توجیه کند!( مانند جایی که شخصیت اول داستان اشیاء دوردست را فقط با بوییدن و با تمام جزئیات می تواند حس کند و . . . )رئالیسم جادویی بهترین توصیف برای توجیه این پرش ها در فیلم می باشد.

پرانتز باز :

1در رئالیسم داستان تماما بر اساس واقعیاتی منطقی جلو می رود.

2.سور رئالیسم کاملا در تضاد با رئالیسم قرار دارد و در آن حوادث چندان بر پایه ی منطق پی ریزی نشده اند.

3.رئالیسم جادویی داستانی است که در آن همه ی عناصر رئال هستند و فقط یک عنصر بر پایه ی سور رئال قرار دارد که معمولا همان قهرمان قصه است. توجه شود که کار در این سبک از آن جهت که به باورپذیری رئالیستی از سوی مخاطب نیاز دارد، بسیار مشکل است.

پرانتز بسته

استفاده ی به جا از موسیقی کاملا بر فضای داستان نشسته و صدای گرم و دلپذیز راوی احساسات مخاطب را بر می انگیزد. استفاده از کلوزآپ های متعدد کم کم مخاطب را آماده ی همراه شدن با شخصیت اول داستان می کند. و خلاصه بستر درام را کاملا محیا می سازد.

پرانتز باز :

درام ژانری است که در آن کاراکتر اصلی داستان در فضای real در موقعیت هایی قرار می گیرد که مجبور به مقابله با اطرافیان، جامعه و در نهایت عقاید یک ملت می شود. موقعیت هایی مانند فقر، فاصله ی طبقاتی، عقاید مذهبی، تبعیض نژادی، قوانین اجتماعی، عشق و . . .
در این ژانر سعی می شود با تحریک احساسات مخاطب و همراه کردن وی با شخصیت اصلی داستان فریادی بر سر یک عقیده و یا یک قانون اجتماعی زده شود. درام ذاتا تمایل به هنجارشکنی دارد.

پرانتز بسته 

استفاده ی زیاد از رنگ های تیره در این مدت حاکی از فضای آلوده و سرشار از نفرت در اطراف Jean-Baptiste Grenouille است!

[تصویر: 91e4cvj4mdbyq7mgnz6w.jpg]


داستان در دهه های میانی قرن 17 در فرانسه روایت می شود. به طور خلاصه ( همانطور که در مقدمه هم اشاره شد ) فرانسه در بحران اقتصادی قرار دارد. عموم مردم وضعیت عصف باری دارند و اثری از عشق و محبت در میان آنها باقی نمانده است. دائما صحنه های درگیری های خشونت بار مردم با یکدیگر به چشم می خورد.

[تصویر: inmfz6uqgzgwp4aubda.jpg]



و اما Jean-Baptiste . . .

 

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

 

 

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش
نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش
نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش
پدر ندارد چون حرامزاده است. مادرش را به تیغ دار می فرستد بنابراین یتیم می شود. از یتیم خانه تا دباغی فقط و فقط مورد بی مهری و نفرت قرار گرفته است و به زیرکی مظلوم نمایی می شود. انعطاف خاصی دارد و تقدیر به او بارها زندگی دوباره اعطا کرده است. آزاری به کسی نمی رساند. درونگرا، خونسرد و کم حرف است. شامه ای استثنایی دارد و همه چیز را با بو می شناسد. ضعف زبان، چشم، گوش و دیگر اعضای بدن در درک اطراف، به خوبی به تصویر کشیده می شود.

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

به نظر می رسد که این شامه ی تیز کاملا حقیقت را درک می کند. و این ظرافت قابل تحسین است. اما . . . ( توضیح در ادامه )

قسمت ۲_اولین حضور در شهر : Jean-Baptiste 18 ساله است. برای اولین بار پا به شهر گذاشته است. در حالی که چشمانش را بسته است، سعی می کند و با تمرکز بیشتری استشمام می کند.

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

هنوز نمی تواند خوبی و بدی بو های اطرافش را از هم تفکیک کند. ناخواسته سر از کنار یک عطر فروشی لوکس در می آورد. فروشنده در حال معرفی یکی از اختراعات جدیدش به مشتری می باشد. عطری به اسم Amor And Psyche که داخل شیشه ای آبی قرار دارد.

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

در همین لحظات توجه قهرمان به بوی دیگری جلب می شود و ناخواسته به دنبال آن می رود . . . بو به دخترک بسیار جوان و معصومی می رسد که در حال فروش آلو است . . .

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

همین طور به دنبال بو می رود. دخترک متوجه او می شود. ترسیده و شروع به جیغ کشیده می کند. Jean-Baptiste هم مجبور می شود دهان او را بگیرد که منجر به قتل نا خواسته ی وی می شود.

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

به نظر نمی رسد ترسیده باشد!!؟؟ فقط چندین دقیقه به بو کشیدن ادامه می دهد. انگار که می خواهد همه ی بو را از آن خود کند!!

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

شب آن حادثه نمی توانست بخوابد. چون زیبایی بی حدی را تجربه کرده بود و به نظر می رسید که هدف بزرگتری را در سر می پروراند . . .

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

تحلیل : دوربین باز هم از کلوزآپ زیاد استفاده می کند. سکانس هایی که Jean-Baptiste در حال گذر از شهر با یک بار سنگین روی دوش می باشد کلوزآپ چهره ی او در حالی که چشمش را بسته و پره های بینی اش تکان می خورد حاکی از قدرت خارق العاده ی درک بوی اشیاء است.

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

در اینجا کارگردان به زیبایی از سوررئال استفاده می کند تا کم کم مخاطب برای پذیرش اینکه بو، حقیقت وجود اشیاء است آماده شود و عقل بشری را عاجز از درک این موضوع نشان می دهد.

از این سکانس ها که عبور کنیم می رسیم به جایی که عطر Amor And Psyche در یک شیشه ی آبی رنگ در حال فروش است.

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

با ظرافت تمام می توان اولین ردپاهای فروید و مارکس را در داستان دید. اولین این که چرا آبی؟

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

از چند منظر قابل بررسی است :

۱٫عطرهایی که شیشه هایی آبی دارند به عطرهای سرد معروفند. این عطرها بیشتر جوانپسند هستند و معمولا بوی خنکی دارند. با توجه با این که این عطر به معرفترین عطر شهر تبدیل می شود، ( حتی در بین افراد مسن! ) این قضیه چندان نمی توانسته مد نظر کارگردان باشد.

۲٫رنگ آبی در روان شناسی باعث ایجاد آرامش می شود و در موارد گواناگون حتی در طب سنتی هم کاربرد دارد. استفاده از این رنگ اولین باری نیست که دستمایه ی کارگردانان و هنرمندان قرار می گیرد و در فیلم های مختلفی می توان این موضوع را به وضوح دید.

۳٫اما مهم تر از این ها این که آبی در اکثر فرهنگ ها نماد خوشی و لذت مادی است و از همین رو به نماد اصلی لیبرال ها تبدیل شده است. مثلا در فرهنگ آلمانی Blue به حالتی گفته می شود که بعد از خوردن شراب به کسی دست می دهد. و با توجه به این که نویسنده ی رمان آلمانی است استفاده از این رنگ معنای بیشتری پیدا می کند.

و دوم راجع به خود لغت Amor And Psyche است که برای این عطر انتخاب شده است تا گواه بیشتری برای حرف هایمان داشته باشیم :

Amor در لغت به معنای رابطه ی عشقی از نوع نامشروع و Psyche به معنای ذهن و روح می باشد. اما Amor And Psyche سر از جاهای عجیب تری در می آورد . . .

در افسانه های اساطیری روم باستان و یونان آمده است که Amor که نام های دیگری همچون Cupid ( به معنای خواهش نفسانی ) یا Eros ( به معنای غرایز شهوانی ) نیز دارد پسر Aphrodite ( به معنای شور جنسی ) یا همان Venus ( به معنای میل جنسی ) و Ares ( به معنای تخریب ) یا همان Mars ( به معنای جنگیدن ) دلبسته ی دختر یکی از پادشاهان آن زمان به نام Psyche می شود. و پس از ماجراهایی ( پیگیری به عهده ی خوانندگان! ) سرانجام به هم می رسند و صاحب دختری به نام Voluptas ( به معنای شهوت ) یا Hedone ( به معنای لذت دنیایی ) می شوند.

پرانتز باز :

_Aphrodite ( آفرودیته ) الهه ی عشق، زیبایی و شور جنسی است. او با بسیاری از خدایان دیگر روابط نامشروع داشته و فرزندان زیادی از هر کدام دارد. او به نوعی مسبب جنگ ترواست.
_Ares ( آرس ) خدای جنگ و جنگاوری است. او پس از رقابت های زیاد با خدایان دیگر موفق به دستیابی به آفرودیته شد.
_Cupid ( کوپیدو ) خدای عشق و علاقه ی جنسی است. که زیبایی فوق العاده اش را از آفرودیته به ارث برده است.

پرانتز بسته

هر چند که محتوای اصلی این افسانه عمیق تر از این حرفاست و قصد ما تحلیل آن نیست. ولی ظاهر داستان بیانگر احساسات عمیق جنسی است و گویای آن عکس ها و تابلوهای توصیف گر آن می باشند.
و از آن مهم تر این که حاصل کنار هم قرار گرفتن این دو نفر شهوت و لذت دنیایی محض است. که ما را به افق دید نویسنده نزدیک تر می کند.

پرانتز باز :

_ Hedone به معنای لذت دنیایی محض است. Hedonism مکتبی است که بر پایه ی لذت گرایی بنا شده است. جهانبینی اش فقط محدود به دنیای مادی می شود و سعادت انسان را در گرو رسیدن به لذایذ دنیایی مطرح می کند. این دیدگاه از زمان های دور در بین فیلسوفان مطرح بوده است و ریشه اش به فلسفه دانانی همچون دموکریت می رسد. قصد ما بررسی سیر تاریخی این تحول نیست. مطلب مهم این است که این اندیشه مبنای اصلی لیبرالیسم فعلی بوده و زیر بنای اندیشه ی اشخاصی مانند جان لاک، جرمی بنتام، جان استوارت میل و . . . قرار گرفته است.

_داستان Amor And Psyche در آلمان فوق العاده محبوب است. به طوری که هر ساله اپرایی با این نام در آلمان برگذار می شود. و نویسنده از این محبوبیت به درستی استفاده کرده است.

پرانتز بسته

زن جوانی که در مغازه است پس از استشمام، “sheer heaven” را به زبان می آورد به معنای “بهشت واقعی”!

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

اینجاست که می توان اتوپیای نویسنده که در آخر فیلم به تصویر می کشد را پیشاپیش فرض کرد.

می رسیم به اولین برخورد Jean-Baptiste با یک دختر!( با بازی Karoline Herfurth بازیگر جوان آلمانی ) دخترکی با موهای زرد که آلوی زرد می فروشد.

پرانتز باز :

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش

آلو نماد ماندگاری و ثبات است. رنگ زرد در روم باستان بیشتر برای عشق و ازدواج به کار می رفته و نمادی رمانتیک است. ترکیب این دو می تواند به معنای عشق ماندگار باشد که با توجه با روند داستان، منطقی است. از منظری دیگر رنگ زرد در روانشناسی باعث ایجاد انگیزه و امید می شود. این موضوع هم کاملا تایید می شود زیرا فیلم در صدد نشان دادن ناکام ماندن انسان در برابر غریزه اش است که در ادامه بیشتر توضیح می دهیم.

پرانتز بسته

چهره اش پر از نجابت و پاکی است. با وقار راه می رود. در اولین نما در حال انفاق است.
کلوزآپ های زیادی از صورت و بدن و موهای او می بینیم که کارگردان می خواهد لطافت او را به تصویر بکشد. خلاصه نماد کاملی از معصومیت است.

نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش  نقدی جذاب بر فیلم  داستان یک آدمکش
منبع: بيداري انديشه




تاریخ: 7 / 8 / 1390برچسب:,
ارسال توسط تسبيحات

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 83
بازدید کل : 12315
تعداد مطالب : 313
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1