bullet معمای گمشده قسمت دوم - راز تمدن ها ( قوم مایا و صحرای نازکا )
یهودپژوهی ، يهودشناسي ، يهود و رسانه ، يهود و فرقه ها

 

راز تمدن ها - مایا ها و صحرای نازکا

 

در راز تمدن ها شما را با عجایب تمدن های هزاران سال پیش آشنا خواهیم کرد. با آثار تاریخی تمدن هایی همچون اقوام مایا (مکزیک باستان)، مصر و ایران و ... در این قسمت ابتدا قوم مایا را یررسی می کنیم.

قوم مایا علوم شگفت انگیز خود را چگونه آموخته بودند ؟


خطوط صحرای نازکا چگونه ایجاد شده است ؟

آیا خطوط بسیار عجیب در نقاط دیگر دنیا ارتباطی به یکدیگر دارند ؟

 

تمدن مایا

 
قوم مایا با فرهنگ ترین جامعه را در سراسر آمریکای مرکزی تشکیل داد . آنان در زمینه های ادبیات نوشتاری ، شهرسازی ، ریاضیات و ستاره شناسی به پیشرفت های قابل توجهی نایل آمندند . مایاها ، باآن که فرهنگ اولمک در کرانه هی خلیج مکزیک حدود نهصد سال پیش ازمیلاد رو به انحطاط رفته بود شدیداً تحت تأثیر شیوه ی تفکر آنها بودند . تمدن درمیان قوم مایا پیشرفت میکرد و آنان به داد و ستد بازرگانی با شهرهای مونت آلبان و تئوری هوآلکان در شمال پرداختند .



اما باید درنظر داشت که شهرسازی مایاها پیش ا ز آنکه شهرهای باستانی فوق ساخته شوند ، آغاز شده بود . مایاهای باستانی از یک نژاد و تیره بودند و به زبانهایی مشابه سخن میگفتند . سرزمین های اولیه قوم مایا شامل منتهی الیه جنوبی مکزیک ، گواتمالا ، بلیز و قسمتی از کاستاریکا و هندوراس می شد ، مساحتی تقریباً به اندازه ی بریتانیای کبیر .
قلمرو مایاها را میتوان به سه بخش تقسیم کرد : نواحی کوهستانی جنوبی که به سواحل اقیانوس آرام می رسد ، نواحی مرکزی پوشیده از جنگل و نواحی خشک شمالی بعد از دوره ترقی این تمدن ، سرانجام نه پیشگویی ها توانست تمدن مایا راز افول نجات بخشد و نه قربانی کردن ها .
این افول به دلائل مختلفی می توانسته باشد : به خاطر پیشی گرفتن میزان افزایش جمعیت از میزان تولیدات غذایی ، منازعات بین شهر ها ، خشکسالی طولانی که مردم را مجبور به ترک شهر ها کرده باشد . این اضمحلال کلاسیک را یکی از عمده ترین تغییرات تاریخ بشری خوانده اند والبته این به معنای پایان سرنوشت مایا نبود . درهمان زمان در نواحی شمالی تعدادی شهر که از سیمای کلاسیک مایا سهمی داشتد ، ساخته شد .(roshd.ir )
 
 
 
مایا ها از نظر علوم و دانش در زمان خود حیرت انگیز بوده اند. ما دراینجا تنها برخی از علوم آنها را نشان می دهیم.
 
مواد اولیه و تجارت

و مناطق بلند و آتشفشاني نيز منابع خوبي براي شيشه، ژاد، و ديگر فلزاتارزشمند مانند ... سيماب(شنگرف) و هماتيت بودند كه ماياها براي ادامه يتجارتشان نياز داشتند. گرچه مناطق كم ارتفاع هيچ يك ار منابع ذكر شده رادر خود نداشتند ولي نقش اصلي و مهم جادههاي حمل و نقل را بر عهده داشتند.


فرهنگ

بر خلاف عقيده ي مشهور، تمدن مايا يك امپراتوري متحد نبود ولي از گروههايمختلف و بزرگي با فرهنگهاي مشترك تشكيل شده بود.
ماياها همانند يونانيانباستان، از نظر هنري و مذهبي يك ملت متحد بودند ولي از نظر سياسي بهاستانهاي مختلفي تقسيم شده بودند. تقريبا" بيست استان مختلف در يوكاتانوجود داشته ولي اگر بر فرض يك زن به مقام و منسب مديريت و تصميم گيري برايجامعه ميرسيد(در موارد نادر) باز هم به هيچ وجه نميتوانست به مقام" mah kina " دست يابد
.نوشتار

سيستم نوشتاري استادانه اي توسط مايا ها براي انتقال علم به نسلهاي بعديمورد استفاده قرار ميگرفت. سيستم نوشتاري ماياها از نوشته ها و حكاكي هاييبر روي تخته سنگها و چوب تشكيل ميشد. آنها همچنين از اين نوشته ها درمعماري و ساخت بناها و ساختمانهاي خود استفاده ميبردند. ماياها كتابهاييتاشو از پوست درخت انجير مي ساختند كه آنها در مقبره هاي سلطنتي نگه داريمي شدند و متاسفانه بسياري از اين كتابها تحت تاثير رطوبت شديد منطقه وهمچنين حجوم بيگانگان اسپانيايي كه معتقد بودند اين آثار شيطاني است و متعلق به شيطان است از بين رفتند.
تا كنون چهار كتاب شناخته شده است:
" The Dresden Codex "
،" The Paris Codex " ،" The Madud Codex " و " The Groleir Codex "
روحانيون كلاسهاي حكم راني را با اهميت دنبال ميكردند و موفقيتهاي زياديرا كسب كردند و از اين رو همانطور كه در " heiroglyph "ها ثبت شده، توانستند براي جامعه ي خود سودمند واقع شوند. دو گونه ازاين كلاسها انحصارا" براي آموزش هايي از قبيل آموزش نوشتاري بوده است." heiroglyph "ها از تركيب دو نشان مختلف و متفاوت تشكيل ميشود كه هر دونشان كاملا" همديگر را بيان ميكنند و يك كلمه را ميسازند يا اينكه از يككلمه ي تك سيلابي تشكيل مي شود. اطلاعات به تنهايي قابل ترجمه ميباشند وليمعمولا" با تصاويري نيز براي درك كردن آسانتر مطلب تركيب ميشده اند.

" heiroglyph "
به زبان يوناني يعني " Scared Writing " يا (خط ترسيده) يا..... ولي خود كلمه به نوعي نوشتار ميگن كه خطنوشتاري اش از تصوير تشكيل شده و بيشتر براي تزئين مقبره ها و مكانهايمقدس استفاده ميشده . كه البته مايا ها از اين نوع نوشتار به صورت كاملاستفاده ميكردن و نه فقط براي زيبايي و تزئين مقبره ها شون يا چيز هايديگه.
تقویم مایا

در مورد ریاضیات زمان و تقویم بدون شک مایا ها نابغه بوده اند. با توجه بهتکرار دوره های زمانی، آنها دو نوع تقویم را بنیان نهادند :
1-
تقویم مذهبی که برای جشن های مذهبی و پیشگویی های آسمانی مورد استفاده قرار می گرفت
2-
تقویم خورشیدی
هر دوی این تقویم ها بر پایه این حقیقت استوار شده است که هر سال اندکیبیش از 365 روز طول می کشد، سیستمی که کمی دقیقتر از تقویم مسیحی است. مایا ها با استفاده از حرکت خورشید، ماه و ستارگان آنچنان تقویم دقیقیداشتند که قادر بودند پدیده هایی مانند خسوف و کسوف و اعتدالین بهار وپاییز را پیشگویی کنند.
مایاها برای نگهداشتن زمان از چرخ هایی در هم یا ترکیبی استفاده می کردندو با استفاده از اینها حرکات ماه و خورشید و دیگر ستارگان را ثبت مینمودند.

تقویم آیینی یا مذهبی آنها 260 روزه بود که Tzolkin نامیده می شد. اینتقویم از دوره های 13 روزه تشکیل شده بود که که در هر دوره روز ها نام خاصخود را داشتند، مثلاً می توانید در نظر بگیرید که روز اول این دوره 260روزه با lmix-1( یکشنبه در تقویم مسیحی ) آغاز شود، در این صورت روز دوم lk-2 باشد ( دوشنبه در تقویم مسیحی ) و الی آخر؛ پس از اینکه شما به روز ben-13 رسیدید شماره ایام از یک شروع خواهند شد مثلا ًlx-1 برای روز اول و men-2 برای روز دوم و الی آخر.

شما مجبور بودید 260 روز صبر کنید تا روز lmix-1 دوباره از راه برسد. ( 13*20=260) این نامگذاری پیچیده برای هر روز از هر دوره، معنی و سمبل آن؛ در گویش های مختلف مایا تفاوت داشت.

هر روزی با یک نقش که هنرمندانه و با استادی تمام حجاری شده بود نمایشداده می شد که "Head Variant" ( انگلیسی ) نامیده می شدند؛ نوعی طریقهنوشتاری که شباهتی با الفبای کنونی ما ندارد.

Tzolkin
با یک دوره 365 روزه خورشیدی ترکیب شده بود که این دوره 365 روزه Haab نامیده می شد. این دوره 365 روزه به 18 ماه تقسیم می شد به علاوه یکماه 5 روزه به نام Wayeb که در عقاید مایا این دوره به عنوان دوره خطرناکدر نظر گرفته می شود.

 

"ریاضیات در سنگ نوشته ها "
در تمام تمدنهای دنیا , کتابت به صورت ناقص آغاز شد و در طول سیر خود, بصورت یکنواخت و تدریجی تکامل پیدا کرد . اما این امر در مورد مایاها صدق نمی کند, زیرا هنر کتابت آنها از همان اغاز تمدنشان به حد کمال رسیده بود . در ریاضیات نیز مایاها از وجود صفر باخبر بوده اند , آنها صفر را بصورت یک صدف ریز بکار میبردند . همچنین به سیستم اعشاری, لگاریتم و دیگر محاسبات ریاضی آشنا بوده اند پرفسور " انر " در این باره چنین نوشته است : موقعی که تصویری در یک کتیبه مثلا 10 مرتبه یا بیشتر تکرار میشود و یا تعداد پله های یک هرم تا انتهای بصورت دقیق و حساب شده محاسبه میگردد, این نشانه یک محاسبه دقیق ریاضی میباشد .
تمام هنر مایاها در ریاضیات متمرکز شده بود که در نهایت به روی کتیبه های سنگی منتقل شده است . علم نجوم نیز در مایاها نسبت به بقیه اقوام آن سرزمین به مراتب پیشرفته تر بوده است, آگاهی آنها به سیستم منظومه خورشیدی و صور فلکی تعجب برانگیز است . یک طاق با عظمت به یادبود کنگره ستاره شناسی که در 2 ماه سپتامبر 503 میلادی در "کوپان" آن سرزمین برپاگردید, بنا شده است ( واقعا جای تعجب دارد که این قوم اسرارانگیز این همه علم و معرفت را از کجا آموخته اند.؟. کتیبه ای که نشان از گرامی داشتن این کنگره ستاره شناسی که در آن بزرگترین عالمان و ستاره شناسان مایا در آن شرکت کردند با تاریخ مختص مایا بر طاق یکی از بناها نقش بسته است.!! ) ساختمان رصدخانهی آنها بطور شگفت انگیزی مشابه رصدخانه های امروزی ما میباشد,منتهی بدون وجود دستگاه و آلات مدرن ستاره شناسی امروز, و جای تعجب اینجاست که آنها بدون داشتن این قبیل تجهیزات چگونه توانسته اند اطلاعات دقیقی در مورد اجرام سماوی کسب نمایند.!! آیا براستی آنها " اربابان کره زمین " بوده اند.؟
اجازه دهید یک نگاه کلی به شهرهای مایا بیندازیم . شهرهای آنها با جلال و جبروت, تمیز و مرتب بوده است .
میادین و چهارراه های آنها وسیع و سطح خیابانها یا سنگفرش بوده و یا با ماده سفید سیمان مانندی پوشیده شده بود . معابد آنها مزین به تصاویر عظیم موجودات عجیب و باغچه ها و آب نماهای زیبا در همه جا بچشم میخورد. یک سیستم فاضلاب بهداشتی تمام شهر را در بر گرفته .
جاده های آنها بخوبی جاده های اینکاها نبوده ولی این چیزی از ارزش جاده های آنها کم نمی کند . مثلا جادهء به طول 100 کیلومتر از کوبا به یاکزونا که با سیمان پوشیده شده و طرفین آن نرده کشی شده بود و تماما از یک منطقه صعب العبور باتلاقی گذشته است .
سئوال این است که " مایاها که از چرخ استفاده نمیکردند و هیچ گاری و یا وسیله چرخداری در شهر آنها نبوده این جاده ها را برای چه احداث کردند.؟" . مایاها انواع مختلف گیاهان را پرورش داده و رنگ های متنوع گیاهی تولید می کرده اند – مثل ابی , بنفش, نیلی و رنگهای دیگر .
آنها همچنین از لاستیک برای ساختن پای افزار, توپ بازی و ضد آب نمودن لباسهایشان استفاده میکردند ( البته منظور از لاستیک درختی میباشد که از آن صمغی بدست می آید که خاصیت لاستیک دارد و به همین نام آنرا میشناسند ) آنها حتی از برگهای فندق وحشی و با استفاده از چسب و صمغ , کاغذ و کتاب درست میکردند .
با وجود اینها تفاوت تکنیک آنها غیر عادی نبود .
این خلاصه ای بود از تمدنی که "مایا "نام دارد و همچنان اسرار امیز باقی مانده . هنوز کسی نمیداند که آنها این همه علم را از کجا بدست آوردند . چرا مهاجرت ملی کردند . و این تمدن عظیم چگونه از میان رفت .
امیدوارم توانسته باشم با معرفی این قوم اسرار انگیز کمکی هر چند کوچک در جهت معرفی این قوم پر معما کرده باشم . (asrejavan)
 
 
 
قسمتی از ترجمه ی کتیبه ی ملی مایاها :


و آن گاه خدایان از آسمان آمدند و از ما جایی برای نشستن می خواستند. به قومم وعده دادند که بناهایی بسازید تا بتوانیم بر روی آن فرود آییم و ما دوباره بر می گردیم، همان هنگام که بنا ساخته شد این قوم را با خود می بریم و برای رسیدن به اهدافشان، به آن قوم علم ریاضیات و نجوم بخشید. و در روز موعود آنها برگشتند و هزاران نفر از اقوامم را بردند و من می دانم.

 نظرات باستان شناسان
 
برخی از باستان شناسان و محققان بر این باور نیستند که واقعا این جملات به معنی فرود آمدن خدایان بر روی سرزمین اقوام مایاها باشد ! آنها این جملات را از فقط جملات مذهبی می دانند که آرزوی و باورهای آنها را می رسانده است. 
اما برخی از دانشمندان و محققان مانند پرفسور اریک فن دانیکن نظریه ی دیگری دارند. ایشان جمله ی کتیبه قوم مایاها را باور دارند اما به شیوه ای دیگر.
ایشان در نظریه ی خود که در کتاب " ارابه ی خدایان " و کتاب های دیگری که نگاشته است با استدلال و اسناد خود به وجود موجودات فرازمینی اشاره می کند و سعی در اثبات این نظریه دارد. که اقوام مایا خدایانی داشتند. خدایانی از جنس فرازمینی ها . وی معتقد است که علوم فوق العاده شگفت انگیز مایاها در زمینه ی نجوم و ریاضیات که با اکتشافاتی که در این زمینه انجام شده است، به این سطوح علمی پی برده اند، دلیل قاطع همین امر است که این قوم با فرازمینی ها ارتباط داشته اند.
بر روی کتیبه های متعلق با این قوم اشکالی وجود دارد که نشان از قدرت و پیشرفت علمی آنها در آن دوران را میرسانند که انسان های امروز تصورش را هم نمی توانند کنند که آنها به چه تکنولوژی هایی دستیافته بودند.
خواندن کتاب ارابه ی خدایان  یقینا دید بسیاری را نسبت به اقوام گذشته عوض خواهد کرد.
مستندی با نام Ancient Aleins ساخته شده است که بارها از شبکه ی 4 صدا و سیما پخش شده است در این مستند آقای اریک فن دانکین نیز حضور دارند. وبسیاری از نقوش حیرت انگیزی و چند کتیبه از مایاها و نحوه ی زندگی آنها را به نمایش می گذارد. سعی می کنیم تعدادی از این تصاویر را پیدا کنیم و به نمایش بگذاریم.

 
 
ما چند تصویر از کتیبه های به جامانده از تمدن مایاها را نشان خواهیم داد و بررسی خواهیم کرد.
ابتدا معروف ترین و خارق العاده ترین و غیر قابل باور ترین اثر را نشان میدهیم که هرگز انتظار نمی رود انسان های امروز آن باور کنند.
 
 

 
 
در این تصویر می بینید که شخصی در درون یک ابزار نشسته و مشغول کنترل کردن آن وسیله است !
 

بزرگنمایی تصویر

 

به جزئیات کتیبه خوب نگاه کنید. کاملا مشخص است که دست ها در حال کنترل کردن ابزار های خاصی هستند. همچنین پای شخص کاملا در جای مخصوصی برای کنترل قرار دارد. ابزار اطراف سر و جلوی چشم به خوبی مشخص هستند. پایین تصویر آتش وسیله ای را می بینید که بسیار شبیه به موشک های امروز بشر است !

 

کشف این اثر توسط ریماند کارتایر
 
حجاران مایا برای رساندن پیام بجای رنگ - از اعداد و ریاضیات مخصوص خود استفاده میکردند .!! و شگفتا چنان هارمونی منظمی با بناهای خود ایجاد کرده اند که محققان بسیاری را دچار بهت و حیرت کرده اند .
آنها هرمها و بناها را با ردیف منظمی در کنار نقش های حجاری شده قرار میدادند تا حامل پیامی باشد برای خدایان و نسل امروز – همانطور که گفته شد این هارمونی خاص توسط پرفسور " ریماند کارتایر " بعد از سالها مطالعه به روی بناهای مایاها کشف و اشکار گردید. " ریماند کارتایر " بارها وارد مقبره " په لنگ " شد, بارها اعداد تابوت حجاری شده را محاسبه کرد – اما تمام این زیبایی ها بی معنا بود .!! ایا این قوم روبوتیک , این همه زحمات را بدون هدف خاصی کشیده بودند.؟!! از نظر ریماند کارتایر این امکان پذیر نبود – ناگهان جرقه ای در افکارش زده شد آیا اعداد حجاری شده بر روی دیوار - با اعداد روی تابوت در ارتباط بودند.؟!



شگفتا: این هارمونی مایائی رازهائی را در دل داشت که انسان امروز تصورش را هم نمیکرد – قرینه سازیهای بی همتا, ارتباط های باور نکردنی و صدها معمای حل نشده دیگر , در میان تصاویر حجاری شده – تصویر تابوت " په لنگ " بیشترین نظرها را بخود جلب کرده است . بر روی این تابوت - تصویر زنی که درون محفظه ای قرار گرفته , و در درون این محفظه با آلات مختلفی در حال کار است بسیاری را متعجب کرده است .
پرفسور اریک فن دانکین – پرفسور پیتر کولوسایمو – پرفسور " کازانتسوف " و پرفسور "ژیرو " و تعداد بسیاری از دانشمندان نامی جهان – این محفظه را شبیه سفینه ای میدانند که یک فضانورد زن مشغول هدایت آن است .!! این محفظه دارای اکزوز – سیستم تخلیه – دریچه ذربینی برای دیدن بیرون سفینه – سیستم احتراق و لوازم پیچیده دیگر . در ابتدا بسیاری عقیده داشتند که این تصویر بدون هدف و تنها بخاطره تشبیه مایائی شکل گرفته است – اما بررسیهای پرفسور " ریماند کارتایر " این تئوری را رد کرد, او در دو تصویر حجاری شده دیگر در بناهای قدیمی مایا , نشان داد که انها میدانستند که میخواهند چه چیزی را خلق کنند – اعداد مشترک – تصاویر و تشبیهات مشترک همه دلیلی بر هدفمند بودن اندیشه آنها داشته است. (عصر جوان)
 
تصویر رنگ شده ی این اثر تاریخی دید بهتری از قطعات مختلف این وسیله به ما می دهد:
 

مایا

 
 
 
نقاشیهای که از آسمان معنا پیدا می کنند
 

مقدمه : 
خطوط نازکا(Nazca) از معروفترین و برجسته ترین خطوط حک شده بر زمین هستند، این خطوط بر سطح بیابان های ماسه ای پامپا(Pampa) نقش شده اند، که حدود 300 شکل متفاوت از جمله، خطوط مستقیم، هندسی و اشکالی از پرندگان و حیوانات را نمایش می دهند. این طرح ها و اشکال تنها زمانی قابل تشخیص اند که از ارتفاعی قابل توجه به آنها نگاه کنیم.

 

در یک عصر آفتابی در سال 1941 دو محقق امریکایی در حال بررسی در فلات " نازکا " واقع در جنوب کشور پرو بودند . آنان خطوط اسرارامیز عظیمی را مطالعه میکردند که در مسافتهای طولانی بر روی زمین نقش بسته بودند . در میان بیابان صدها خط متقاطع در جهات مختلف کشیده شده بود. بعضی از این خطوط که به جاده های " اینکاها " معروف شده اند, از یک نقطه مرکزی شروع شده و مانند انفجار ستارگان به هر طرف پراکنده شده اند . از جمله اشکال دیگر, سه گوشهای دراز و ذوذنقه هایی به شکل باند فرودگاه هستند. "پائول کوزوک " مورخ و همسرش برای مطالعه سیستمهای آبیاری باستانی به این صحرا رفته بودند . اما خطوط عجیبی در بیابان " نازکا " توجهشان را جلب نمود, آنها با کامیونشان تصمیم گرفتند یکی از خطوط را دنبال کنند .
سرانجام به کنار یک شیب تند در فلات رسیدند, آنها وسط یک شبکه خورشیدی مانند از خطوط ایستاده بودند. بعدها " پائول کوزوک " نوشت : » ما علاوه بر خطوط زیادی که پیدا کردیم, به دو راست گوشه و ذوذنقه هم برخوردیم, از همه عجیبتر آنکه چسبیده به یکی از راست گوشه ها و نزدیک به مرکز آن باقیمانده محو شده یک نقاشی عظیم و نامفهوم را کشف کردیم . سرانجام در حالیکه سرمان از سئوالهای بیشماری به دوران افتاده بود, برای دیدن غروب باشکوه به مرکز شبکه خورشیدی بازگشتیم و در حالیکه مشغول تماشای پائین رفتن خورشید در افق بودیم, ناگهان متوجه شدیم که شعاع خورشید, درست بر روی یکی از خطوط طولانی منفرد قرار گرفته است .



لحظه ای بعد بیاد اوردیم که آنروز 22 ژوئن, روز شروع زمستان و کوتاهترین روز سال است . روزیکه در دورترین نقطه شمال غرب, خورشید غروب می کند . در حالیکه از هیجان می لرزیدیم بطور تصادفی کلید حل معما را پیدا کرده بودیم. «ایا واقعا" اینطور بود؟ " پائول کوزوک " با مشاهده این تقارن نتیجه گرفت که خطوط " نازکا " راهنمای بزرگی برای حرکت کواکب بوده است .


" سرجی نورمن لاکر " در مطالعاتش درباره " استون هنج " در انگلیس به همین نکته در کتابش اشاره کرده است . بزودی تئوری " پائول کوزوک " مورد بحث قرار گرفت و در میان عقاید دیگر درباره منشاء اصلی این نقاشیهای پرویی مکانی ویژه پیدا کرد . باستان شناسان بتدریج اشگال دیگری در صحراها و بر روی تپه ها پیدا کردند .
از جمله تصویر یک عنکبوت بزرگ, مرغ مگس خوار و انسانی جغدگونه چشم اندازه وسیعی را اشغال کرده بود . این اشکال پیامهایی در بر داشته اند که در طول تاریخ گمشده اند . اگر چه اشکال صحرای " نازکا " تماشائی ترین اشگال روی زمین هستند, ولی منحصر بفرد نیستند . در کنار پیکره ها – اشکال مارها, پرندگان و انسانهایی که در جنوب غربی امریکا وجود دارند, معماری مرموز سازندگان خاکریزهای جنوبی و میانی ایالات متحده امریکا را هم باید اضافه نمود . در ناحیه جنوب غربی انگلیس تصاویری از انسانها و اسبها وجود دارد که اصل و منشاء آنها در دوره ماقبل تاریخ گمشده است. به هر حال مهمترین جنبه معماری خاکریزها این است که بطور کامل از سطح زمین قابل تشخیص نیستند.! این معما که این تصاویر خاکی و سنگی چرا ساخته شده اند و چه کسی آنها را ساخته, قرنهاست که باستان شناسان را بخود مشغول کرده است.! در هر صورت هیچکدام از این تصاویر به اندازه تصاویر " نازکا " توجه علاقمندان اینگونه اشکال را برنیانگیخته است .
از دوره " پائول کوزوک " تا به حال باستان شناسان صدها خط که بعضی از انها حدود 8 کیلومتر طول دارند و اشکالی شامل 18 پرنده که بین 27 تا 250 متر طول داشته اند را نقشه برداری کرده اند . این اشکال در مساحتی به اندازه 800 کیلومتر مربع منطقه لم یزرع بین شیب غربی کوههای آند و کرانه های پرو پراکنده شده اند .
این اشکال جایی قرار دارند که درهم امیختگی شرایط زمین و آب و هوا برای هنرمندان نازکا شرایط کاملا" مساعدی را فراهم کرده بود . سطح صحرا از شنهای زردرنگ و خاک رس پوشیده شده است و لایه ای از سنگهای اتشفشانی و ریگهای سیاه در زیر آن قرار دارد. این خطوط بر روی این به اصطلاح تخته سیاه, از خراشیدن لایه سطحی که در نتیجه ان لایه زیرین اشکار شده بوجود امده است . اگر این خطوط در شرایط جوی دیگری قرار گرفته بود ,فرسایش در عرض چند ماه خطوط را از بین میبرد .
اما در صحرای نازکا یکی از خشکترین نواحی کره زمین میانگین باران سالانه 5/1 سانتیمتر است . فرسایش باد هم در حداقل ممکن قرار دارد . برای گرمای ثابت و وجود لایه ثابت هوا حداقل فرسایش را بوجود می آورد . سنگهای سیاه انرژی خورشید را جذب نموده و آنرا پس میدهند . کم بودن پوشش گیاهی و سخت بودن سطح خاک تا حدی است که محققین انرا با سطح مریخ مقایسه کردند .

 


" پائول کوزوک " در گردش کوتاه خود در منطقه متقاعد شد که ممکن است خطوط بخشی از رصدخانه ای باشد برای ثبت علائم آسمانی . این تصور به ساکنان صحرا این اجازه را داد که زمان وقوع دوباره طغیان رودخانه را حدس بزنند و کاشت و برداشت محصول را بتوانند به موقع انجام بدهند . " رائول کوزوک " اجبارا" تحقیقاتش را پایان داد و به شغل تدریس در دانشگاه نیویورک بازگشت . اگر چه او بازگشت ولی چکیده افکارش را به دوست آلمانی اش سپرد . " رائول کوزوک " جانشینی بهتری از " ماریا ریچی " نمیتوانست پیدا کند .
او در سال 1903 در شهر زیبای " درسدن " واقع در آلمان بدنیا آمد . " ماریا ریچی " دختر یک قاضی بود و در یک خانواده بسیار منظم و مستبد تربیت شده بود . خانواده اش او را به تقویت هوش و بازیهای ورزشی تشویق میکردند . در سال 1920 " ریچی " در شنا و ریاضیات از بقیه همکلاسهایش پیشی گرفت . او دختر مستقل و مصممی بار آمد . پیدایش حزب نازی " ماریا ریچی " را مجبور به ترک وطن نمود .
در سال1932 به آگهی در روزنامه هامبورگ برخورد که نیازمند یک ناظر مالی برای یک خانواده ثروتمند در کشور " پرو " بودند . او از این موقعیت استفاده کرد و در پایان دهه بعنوان معلم و مترجم اوراق رسمی علمی در پایتخت " پرو " – شهر " لیما" به کار پرداخت . در آنجا بود که " ماریا ریچی " با" پائول کوزوک " آشنا شد . " پائول کوزوک " او را با ریاضیات و نجوم آشنا کرد و به مطالعه خطوط " نازکا " دعوت کرد .
" ماریا ریچی " 36 ساله از آن زمان به بعد, بقیه عمرش را درباره مطالعه خطوط اسرار آمیز " نازکا " گذراند و زمانی درباره کارش چنین گفت :
"انگار به درون این کار سر خوردم . من همیشه در مورد همه چیز خیلی کنجکاو بودم. "
ریچی در سال 1945 کار خود را در شهر لیما ترک کرد و به شهری در نزدیکی " نازکا " رفت . جائیکه باقی عمرش را به مطالعه دقیق و کامل خطوط گذراند . او هفته ها در یک کلبه ساده و با یک رژیم گیاهی زندگی میکرد . نان – پنیر – میوه و شیر غذاهای او بودند . از صبح خیلی زود بیدار می شد, تا بتواند طلوع خورشید را که بخصوص در دوره تحول تابستانی بر روی بعضی از خطوط قرار میگرفت ببیند . او نظریات " پائول کوزوک " را مبنی بر ارتباط خطوط با تحولات تابستانی و بهاری و اعتدال پائیزی و قرارگیری بعضی از نقاط در ارتباط با پیدایش فصلی بعضی از ستارگان, همگی را تائید کرد .
 

 



او همراه با یک جارو و یک وسیله اندازه گیری در صحرا خطوط را اندازگیری نمود . در حقیقت, اوایل کار زمانیکه با جارو در محل پیدایش می شد – ساکنان محلی تصور میکردند یک جادوگر را دیده اند . یکبار " ریچی " بعد از چند روز راه رفتن و جارو کردن یک مسیر مارپیچ, ناگهان دریافت که در دم یک میمون غول آسا ایستاده است . او گفت : »تنها کاری که کردم بر روی زمین نشستم و خندیدم .
« او شباهت زیادی بین اشگال غول آسا و کوزگری و منسوجات سرخپوستان پیدا کرد . باستان شناسان هم نظریات او را تائید نمودند . اثار هنری پیدا شده در نزدیکی خطوط " نازکا " – به زمانی از عمر منطقه اشاره می کند که تمدن سرخپوستان " نازکا " بر بیان مسلط شده بود . از ساکنان اولیه کرانه های " پرو " که به نظیر می رسد تمدن پیچیده ای هم داشتند و قبل از امپراطوری
" اینکاها " می زیسته اند, اطلاعات کمی در دست است . آنان بوسیله زراعت و کشاورزی و با استفاده از سیستمهای آبیاری جالبی زندگی را می گذراندند . اینان سازندگان اهرام بودند ( اهرام تئوتی هاکان واقع در مکزیک) و گوزه گری و منسوجات بسیار جالبی خلق نموده اند . هزاران تکه سرامیک رنگارنگ که بیشترشان متعلق است به تمدن " نازکا " بین سالهای 400 تا 600قبل از میلاد, در تمامی دشت " نازکا " پراکنده شده است .

 
این بقایای سرامیک و خطوط تنها آثار باقیمانده ساکنان صحرا است . " ماریا ریچی " ریاضیدان مجذوب این نظریه شد که " نازکاها " در طرح و ساخت خطوط از اصول زمین شناسی استفاده کرده اند . او دریافت بعضی از خطوط که چند کیلومتر طول دارند و بدون کوچکترین انحرافی از مسیر مستقیم از تپه های کوچک و کاریزها میگذرند – با قواعد بینظیر ریاضی محاسبه شده است . در " نازکا " تصاویری مثلث شکل با چیدمان عجیب بچشم میخورد – این اشکال تا امروز یک اسرار باور نکردنی را در خود جای داده است – آیا شما شهامت شنیدن آنرا دارید؟! موضوع خیلی ساده است – ساکنین گذشته نازکا قبل از آنکه " فیثاغورس" و" تالس" از زاویه ها و محاسبات آن سخن بگویند – این محاسبات را میدانستند.! آنها در دل صحرا مثلثهای عظیمی را رسم کرده اند که بدون دانستن این دانش, رسم و کشیدن آنها غیر ممکن بوده است.! " ریچی " متوجه شد – سرخپوستان ابتدا طرحهایشان را در ابعاد کوچک در نقطه ای می کشیدند, سپس آنرا در اندازه های بزرگتری پیاده میکردند . تمامی زندگی " ماریا ریچی " بکار در صحرا و زندگی با ساکنان صحرا گذشت . این زن با لباس ساده و شمایلی خاص خود به قهرمان " پرویی " معروف شده بود .
 
تولد او در شهر گ نازکا " جشن گرفته شد و خیابان و مدرسه ای به اسم او نامگذاری شد . به او برای کار مستمر و مطالعاتش پاداشی بین المللی اعطا شد . این زن جستجوگر در سال 1980 با انکه نیمی از بینائیش را از دست داده بود – هنوز سرپا بود و به کار و تلاش خود ادامه می داد . افراد بسیاری در صحرای " نازگا " فعالیت کردند و تئوریهای مختلفی را ارائه دادند – اما جنجالی ترین تئوری از زبان و قلم پرفسور " اریک فن دانیکن " جاری شد ه است .
" نازکا محل فرود و برخاستن سفینه های افراد هوشمند از سایر کرات دیگر میباشد .!! او در یکی از سخرانی های خود فریاد زد : آیا باندهای فرود را نمی بینید؟ آیا اشکال دقیق هندسی را نمیتوانید مشاهده کنید؟ یک نگاه به پرنده آتشین نازگا بیندازید . از صدها مهندس آرشیتکت شاید یک نفر هم نتواند رتیل نازکا را رسم کند. از چه می هراسید ؟ اریک فن دانکین را میتوان با نویسنده کتاب " هری پاتر " مقایسه کرد . در سال 1968 کتاب ارابه خدایان پرفروش ترین کتاب سال شناخته شد و تقریبا" به تمام زبانهای روز دنیا ترجمه شد . او بعد از رهائی از زندان مسافرت خود را به تمام نقاط دنیا اغاز کرد.
(asrejavan)


 


گستردگی خطوط بسیار عجیب نازکا و حیرت دانشمندان :

یکی از موارد بسیار پیچیده تاریخ وجود خطوطیست در پرو که همواره موضوع بحث دانشمندان و تاریخ شناسان بوده .  در این نوشته قصد داریم تا ضمن بررسی این خطوط با دیدگاههای مختلفی که  پیرامون این اثار عجیب وجود دارد آشنا شویم .

Nazca

خطوط نازکا مجموعه‌ای از خطوطی است که در صحرای نازکا، یک دشت بایر واقع شده. این دشت ۸۰ کیلومتر بین شهرهای نازکا و پالیا در پرو کشیده شده. این خطوط توسط فرهنگ نازکا بین ۲۰۰ (پیش از میلاد)پ.م تا ۷۰۰م خلق شده است. صدها شکل منحصر به فرد وجود دارد که از نظر پیچیدگی از خطوط ساده تا مرغ‌های مگس خوار، عنکبوت، میمون و مارمولک دارای تنوع می‌باشند. خطوط نازکا به جز از فضا قابل تشخیص به صورت خطوط منسجم نیستند. از این رو حدس زده می‌شود که مردم نازکا هرگز نتوانستند کاری را که خلق کرده‌اند را به صورت منسجم ببینند.

نحوه ساخت و دلیل برجا ماندن خطوط

این خطوط به‌وسیله ذوب اکسید آهن که با سنگ ریزه اندود شده بود، ساخته شده که سطح صحرای نازکا را پوشانده. وقتی سنگفرش برداشته شده، آنها تضادی با رنگ روشن سطح زیری بوجود آوردند. در این دشت چند صد خط ساده و شکل‌های هندسی و همچنین بیش از ۷۰ شکل حیوان، حشره و انسان وجود دارند. مساحتی که این خطوط را پوشش می‌دهد، تقریباً ۵۰۰ کیلومتر مربع بوده است و بزرگ‌ترین شکل‌ها در حدود ۲۷۰ متر درازا دارد. این خطوط به دلیل خشکی بسیار زیاد، باد کم و شرایط آب و هوایی ثابت منطقه نازکا، باقی مانده‌اند. صحرای نازکا که یکی از خشک‌ترین مناطق زمین است و دمای آن در تمام سال در حدود ۲۵ درجه سانتیگراد می‌باشد، و همچنین کمبود باد کمک کرده این خطوط تا به اکنون قابل رویت باقی نگهداشته شوند.

فرضیه ها . تواناییهای ساخت

از زمان کشف این خطوط فرضیه‌هایی در رابطه با شیوه‌ها و انگیزه‌های ایجاد آنها، پیشنهاد شده. توضیح باستان شناسی در مورد اینکه چه کسی آنها را ساخته: برای مثال اینکه مردم نازکا خطوط را با استفاده از وسایل ساده و تجهیزات زمین‌پیمایی و نقشه‌برداری ایجاد کرده‌اند. تیرک‌های چوبی در انتهای برخی خطوط (که برای آزمایش کربن ۱۴ مورد استفاده واقع شده) و سفال‌هایی که در برخی از مناطق نازکا پیدا شده، این فرضیه را حمایت می‌کند. علاوه بر این محققان از جمله جو نیکل با استفاده از تکنولوژی ساده که در دسترس مردم نازکا بوده، و بدون دید هوایی شکل‌ها را دوباره ایجاد کرده. با نقشه‌های دقیق و تکنولوژی ساده یک تیم از افراد توانستند حتی اشکالی بزرگ‌تر را در طی چندین روز خلق کنند.

دلیل علاقه مردم نازکا به این نقوش

مدارک موجود کمی در خصوص علت اشکال ساخته شده وجود دارد. از این رو، انگیزه مردم نازکا، ماندگارترین راز خطوط می‌باشد. بسیاری محققان عقیده دارند که انگیزه مردم نازکا، مذهبی بوده. یعنی خلق اشکالی که تنها خدایان از آسمان قادر به دیدن آنها بطور واضح هستند.

فرضیه دیگری وجود دارد که مردم نازکا می‌خواستند تا به مناطقی که در افق دور واقع شده، جایی که خورشید و دیگر اجرام آسمانی طلوع یا غروب می‌کنند، اشاره کنند. این فرضیه توسط دو مححقق ارزیابی و بررسی شد و هر دو نتیجه گرفتند که مدارک کافی برای توجیه نجومی وجود ندارد.

در سال ۱۹۸۵ یک باستان‌شناس به نام جوهان رین هارد، اطلاعات باستان شناسی، قوم شناسی و تاریخی را منتشر کرد که اثبات می‌کرد که پرستش کوه‌ها و دیگر منابع آبی نقش مهمی را در اقتصاد و مذهب نازکا از زمان قدیم تا زمان اخیر بازی می‌کرده. او تئوری را ارائه داد که در آن ستایش خدایانی در ارتباط با فراوانی آب و حاصلخیزی محصول، توجیه می‌شوند. همچنین ادعا شده که این خطوط به عنوان راه‌های مقدسی بودند که به خدایانی منتهی می‌شدند. این خدایان در آن نقطه عبادت می‌شدند. و اشکال نیز به عنوان موضوعاتی نمادین برای طلب کمک از خدایان بودند.

دیوید جوهانسون پزوهشگر دیگری بود که خطوط نازکا و ارتباط آشکار آنها را با آبراه‌های زیر زمینی مورد بررسی قرار داده. جوهانسون برای ردیابی این تونل‌های آبی، گمتنه زنی کرد و ادعا کرد که خطوط بیانگر اینست که آیا زمین دارای آب هست یا نه. مناطق با بیشترین اشکال در حدود مناطقی با بیشترین مقدار آب زیرزمینی تمرکز یافته‌اند و معمولاً نزدیک به چاه‌ها و دیگر منابع آبی هستند. نظری که جوهانسون ابراز می‌کند اینست که ساکنانی که در یک چنین منطقه خشکی زندگی می‌کنند باید زمان زیادی را برای یافتن منابع آبی می‌گذراندند. به‌وسیله خلق یک نقشه با مقیاس بزرگ، می‌توانستند بطور دقیق بفهمند که کجا می‌توانند آب پیدا کنند. این خطوط بعداً اشکال مذهبی برای خدایان و یا نام‌هایی که به هر یک از منابع آبی داده شد، تبدیل شد.

رابین ادگا (کسوف‌شناس) فرضیه داد که خطوط نازکا، خصوصا اشکال حیوانی، انسانی و گل‌ها یک واکنش باستانی به اصطلاح “چشمان خدا” است که در طی یک کسوف کامل در آسمان آشکار می‌شود. یک سلسله از کسوف کامل که در سرتاسر جنوب پرو به وقوع پیوست، با زمانیکه خطوط و اشکال نازکا خلق شده بود، هم‌زمان بوده. یک خورشید گرفتگی کامل بطور واضح شبیه مردمک چشم و عنبیه یک چشم غول پیکر است در حالیکه به پایین نگاه می‌کند. تئوری دیگری ادعا می‌کند که خطوط نازکا باقیمانده “معابد راه رونده” هستند جاییکه یک گروه بزرگ از عبادت کنندگان در امتداد یکی از خطوط که وقف شده برای یک ذات مقدس بوده، راه می‌رفتند. ساکنان دهکده‌های محلی می‌گویند که ساکنان قدیمی، تشریفاتی را روی این راه‌ها و اشکال انجام می‌دادند تا از خدایان تشکر کنند و ادامه داشتن باران و آب را از کوه‌های آند تضمین کنند.

2

تاریخ: 15 / 3 / 1389برچسب:,
ارسال توسط تسبيحات

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 77
بازدید کل : 12309
تعداد مطالب : 313
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1