واکاوی نمادگرایی کتابخانه ی مرکزی لس آنجلس
یهودپژوهی ، يهودشناسي ، يهود و رسانه ، يهود و فرقه ها

بر اساس تاريخ تمدن غرب ٬ کتابخانه ها بايگاني تاريخ و دانش ملل و نقطه ي ظهور فرهنگ آنها مي باشند . کتابخانه هاي مرکزي چيزي بيش از ساختمانهاي بزرگ و مملو از کتاب هستند ؛ اين مکانها در حقيقت علائم راهنمائي هستند که داراي معماري اي تاثيرگذار و مملو از هنرهاي نمادين مي باشند . کتابخانه ي مرکزي لس آنجلس نيز از اين قاعده مستثني نيست . نگاهي مو شکافانه تر به هنرهاي بکار رفته در اين بنا همه چيز را روشن خواهد کرد : اين هنرها مبين فلسفه و عقايد رمزي افراد ذي نفوذ در طبقه ي حاکم مي باشند . در ادامه به تاريخچه ي اين ساختمان و مفاهيم پنهان موجود در معماري آن خواهيم پرداخت.

.

 

 ساختمان کتابخانه ي مرکزي لس آنجلس در سال ۱۹۲۶ ساخته شد و امروزه نمادي مهم براي اين شهر به شمار مي رود . اين مکان مهم ترين بخش از بزرگترين سيستم کتابخانه هاي عمومي دنيا - يعني کتابخانه ي عمومي لس آنجلس (LAPL) - را تشکيل مي دهد . بر مبناي آنچه که در بروشورهاي مخصوص گردشگران درباره ي معماري اين ساختمان آمده است ٬ طراحي اين بنا از سبک معماري مديترانه اي و مصر باستان الهام گرفته شده است . چنانکه در ادامه نيز به آن خواهيم پرداخت ٬ اين طراحي خاص تنها به علل زيبائي شناسانه انتخاب نشده بلکه يادآور آموزه ها و نمادگرائي مکاتب سري کهن مي باشد . در حقيقت٬  پس از رمزگشائي از تصاوير سري موجود در اين بنا مي توان با قطعيت از تاثيرات فراماسونري -که عميقا ريشه درآموزه هاي مصر باستان و اسرار مديترانه اي دارد- بر اين ساختمان سخن گفت.

.

اين اتاق مصري يک لژ ماسوني است که مبين اهميت فوق العاده ي اسرار مصری در آموزه هاي فراماسوني مي باشد.

.

سقف هرمي شکل کتابخانه٬  دو مجسمه ي ابوالهول ٬ سنگفرشهائي با اشکال اجرام آسمانی و ديگر جزئيات موجود ٬ اين مکان را به يک معبد رمزي تمام عيار تبديل کرده است . علاوه بر اين ٬ اين کتابخانه مشخصاً بر مبناي افکار افراد برگزيده بنا شده است . به نظر مي رسد که مفهوم حقيقي هنر بکار رفته در اين ساختمان به گونه اي مطرح شده که تنها براي اعضاي انجمنهاي مخفي قابل درک باشد و نه براي عامه ي مردم . پيش از بررسي ويژگيهاي برجسته ي اين ساختمان ٬ نگاهي به پيشينه ي سازندگان آن خواهيم انداخت :

.

معمار برجسته : برترام گودهيو

 


 

برترام گراسونور گود هيو (Bertram Grosvenor Goodhue)٬ معمار چندين ساختمان حکومتي امریکا .

.

طراحي ساختمان کتابخانه ي مرکزي لس آنجلس توسط برترام گودهيو صورت گرفت ؛ معمار برجسته اي که بوسيله ي قدرتمندترين سران آمريکا شناخته و براي ساخت بناهاي مهم حکومتي بکار گرفته شد. ازجمله فعاليتهاي او مي توان به طراحي ساختمان هاي دولتي و نظامي ٬ کليساها٬  کتابخانه ها و خانه هاي سياستمداران اشاره کرد.

يکي ازمهمترين ساختمانهاي مربوط به افراد ممتاز ونخبه که توسط گودهيو طراحي شد ٬ ساختمان مرکزي انجمن “سر گرگ مي باشد که يک انجمن مخفي در دانشگاه ييل است . در کنار انجمنهاي بدنامي چون “جمجمه و استخوان و ” طومار و کليد که در ييل فعاليت مي کنند ٬ آئينهاي انجمن سر گرگ نيز کاملا با فراماسونري همخواني دارد: سر گرگ يک انجمن محافظه کار است ولي با اين وجود قدرت اصلي تاثيرگذار بر يکي از ممتازترين دانشگاه هاي آمريکا به شمار مي رود . از ميان اعضاي اين انجمن به کساني بر مي خوريم که اکنون جزو سياستمداران برجسته ٬ ديپلمات ها ٬ وکلا و قهرمانان ورزشي  آمريکا هستند.

.

علامت انجمن “سر گرگ “دانشگاه ييل

.

شايد بتوان گفت که مهمترين پروژه ي گودهيو طراحي کليساي يادبود راکفلر در دانشگاه شيکاگو مي باشد . اين پروژه که از جانب قدرتمندترين سرمايه دار آمريکا٬  جان.دي.راکفلر٬ به گودهيو واگذار شد ٬ اکنون براي برگزاري مراسمهاي گوناگون مذهبي استفاده مي شود . راکفلر مي خواست تا اين کليسا در مرکز محوطه ي دانشگاه بنا شود و بر آن مشرف گردد.

.

کليساي يادبود راکفلر

.

طراحي اين کليسا با همکاري شخصي به نام لي لاري(Lee Lawrie) که از پيشگامان مجسمه سازي و معماري در آمريکاست ٬ انجام گرفت . اين دو در پروژه هاي ديگري چون ساختمان پارلمان نبراسکا و ساختمان کتابخانه ي مرکزي لس آنجلس که موضوع اين مقاله نيز هست ٬ با يکديگر همکاري داشته اند.

.

مجسمه ي برترام گودهيو در حاليکه کليساي راکفلر را در دست دارد. اثر مجسمه ساز مورد علاقه ي راکفلر : لي لاري

.

پيکره تراش برجسته : لی لاری

 


 

لی لاری

.

وي در سال ۱۸۷۷ در آلمان متولد شد و در سن ۵ سالگي به ايالات متحده ي آمريکا آمد . او پس از فراگيري حرفه ي پيکره تراشي نزد چند تن از هنرمندان پيشکسوت آمريکائي٬  درپروژه هاي متعددي با گود هيو به همکاري پرداخت و به اين ترتيب به برجسته ترين مجسمه ساز آمريکائي تبديل شد . سبک منحصربه فرد وي و دانش او درباره ي نمادگرائي رمزي و اسرار کهن و نيز آشنائي با اصول عقايد ماسوني٬ از او يک هنرمند ممتاز و نام آشنا ساخت . پرونده ي کاري وي مملو از آثار برجسته است که از آن جمله مي توان به تابلوهاي ساختمان سناي آمريکا ٬ پارلمان ايالت لوئيزيانا ، مجسمه ي جرج واشنگتن در کليساي جامع شهر واشنگتن و برج هارکنس در دانشگاه ييل اشاره کرد.

.

مجسمه ي جرج واشنگتن در کليساي جامع ملي ؛اثر لاري . به اشکال ماسوني و علامت پرگار در پشت مجسمه توجه کنيد.

.

علاوه بر اينها ٬ آثار قابل توجهي از لاري در مرکز راکفلر در معرض ديد عموم قرار دارد.

.

تنديس خرد ، اثر لي لاري . اين تنديس که برفراز ورودي اصلي مرکز راکفلر در شهر نيويورک نصب شده ٬  يک شمايل رمز گونه را به تصوير کشيده که يک پرگار ماسوني با بي ميلي در دست گرفته است.

.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نمادگرایی در مرکز راکفلر به این مقاله مراجعه کنید :

لوسیفرگرایی در نمادهای موجود در مرکز راکفلر  (کلیک کنید!)

.

همانگونه که پيشتر در مقاله ي مرکز راکفلر بيان شد ٬ اين مجموعه که توسط جان.دي. راکفلر ساخته شده است ٬ مملو از هنرهاي نمادينيست که فلسفه و اعتقادات شيطاني نخبگان ذي نفوذ را که بر پايه ي دانشهاي ماورائي استوار است ٬ بيان مي کند . بخش مهم ديگر اين مرکز که ساخته ي دست لاري مي باشد٬ مجسمه ي اطلس است.

.

مجسمه اطلس در مرکز راکفلر اثر لی لاری.

.

براي طبقه ي حاکم٬  اطلس کنايه از «مردمي است که در جامعه توليد کننده اند»٬ و در نتيجه «دنيا را سرپا نگه داشته اند». بنابراين باعث شگفتي نخواهد بود اگر اطلس با برجسته ترين آثار تخيلي توليد شده که بيانگر نقطه نظرهاي نخبگان هستند ٬ ارتباط داشته باشد.

.

متروپليس اثر فريتز لانژ و اطلس شانه هايش را بالا انداخت اثر اين راند دو اثر کلاسيک هستند که داستان آنها بيانگر ديدگاه هاي نخبگان سري دنيا مي باشد .  موضوع اصلي هر دو اثر اطلس بوده که کنايه از «حافظان و نگهداران دنيا» است.

.

با فهميدن اين نکته که گود هيو و لاري معماري نمادين مکانهاي متعلق به بانفوذترين سرمايه داران٬ سياستمداران و نهادهاي امريکائي را انجام مي داده اند آيا بازهم تعجب مي کنيد اگر ساختمان کتابخانه ي مرکزي نيز شامل اين نمادگرائيها باشد؟

.

کتابخانه ی مرکزی

 


 

نماي خارجی کتابخانه ي مرکزي لس آنجلس

.

اين ساختمان در سال ۱۹۲۶ توسط برترام گودهيو ساخته شد . بر اساس اسناد اين کتابخانه٬  طرح و زمينه ي اصلي معماري حول محور «روشنيدگي از طريق نور آگاهي» اجرا شد . پس از يک آتش سوزي عمدي در سال ۱۹۸۶ ٬ اين ساختمان تحت بازسازي و گسترش قرار گرفت ولي زمينه ي اصلي ماورائي همچنان در بنا باقي ماند . آثار هنري روحاني و سنگ بناهاي رمزي ٬ اين مکان را به يک «معبد ايلوميناتي» تبديل کرده است . اين سازه مملو از نمادگرائيهاي عميق و سري٬  اشکال هندسي مقدس ٬تناسبات و کناياتي به آثار برجسته ي رمزآلودمي باشد . کتابخانه ي مرکزي لس آنجلس و مرکز راکفلر از اين منظر بسيار به يکديگر شباهت دارند . اين موضوع عجيب نيست زيرا هر دو ساختمان را نوابغي چون لي لاري ساخته اند . درست مانند مرکز راکفلر ٬ مشعل روشنيدگي که نشانگر دانش ماورائي است ٬ مهمترين نماد در اين کتابخانه است.

.

هرم روشنيدگی

 


 

هرم روشنيدگي بر فراز پشت بام کتابخانه

.

بر فراز کتابخانه احتمالا برجسته ترين ويژگي اين مکان را مي توان مشاهده کرد: يک هرم کاشيکاري شده که بر فراز آن يک دست که مشعلي را نگهداشته قرار دارد . گذشته از زيبائي اين عنصر٬ در راس کتابخانه يک مفهوم عميق رمزآلود قرار گرفته که به وضوح به فراماسونري اشاره دارد.

اول اينکه٬ از ديد دانشهاي رمزي٬ هرم بعنوان نماد غائي اسرار مطرح مي شود. اين نماد نشانگر انتقال از دنياي مادي به جهان ماورا است. سير کمال از قاعده ي مربع شکل هرم (که نماد دنياي ماديست) آغاز و توسط چهار مثلث (نمادالوهيت) ادامه مي يابد. به استناد پژوهشهائي که در زمينه ي علوم رمزي انجام شده٬ اهرام مصر باستان بهترين گزينه براي بکارگيري در جذب اعضاست٬ بطوريکه نامزدهاي عضويت در سازمان به سوي مسير روشنيدگي (درجات بالاتر) هدايت مي شوند.

.

«هر چه بيشتر مفسران بزرگ کوشيدند تا علم مطلق خود را پنهان دارند٬ بيشتر درپي تکثير نمادها و افزودن بر ابهت آن برآمدند. اهرام بزرگ با قاعده هاي مربعي و سطوح مثلثي شکل که به سمت بالا صعود مي کنند نمايانگر ماهيت متافيزيکي دانشهاي آنها بود» آلبرت پايک٬ اصول عقايد و اخلاق

.

بر روي جوانب اين هرم٬  نماد خورشيد وجود دارد که قديمي ترين نماد الوهيت است.

.

«بزرگداشت خورشيد يکي ازکهن ترين و طبيعي ترين تجليات ديني است. الهيات پيچيده ي مدرن تنها گردآوري و تقويت اين عقيده ي اصلي و مرجع مي باشند.ذهن انسان نخستين با درک نيروي بخشش خورشيد٬ بعنوان نماينده ي خداي بزرگ به تقديس آن پرداخت.» منلي.پي.هال٬ آموزه هاي سري تمام اعصار

.

با اينکه خورشيد  متداولترين نماد رمزآلوديست که براي نشان دادن خدا بکار مي رود ٬ ولي اين عنصر بطور مستقيم بعنوان خدا پرستش نمي شود . اين تنها يک نماد بصري براي خداست . به همين خاطر٬ کتابخانه ي مرکزي مملو از اشاراتي به خورشيد است.

«در پس تمام افسانه هاي خدايان و اساطير اشاراتي گاه صريح و گاه پنهان به آسمان و اجرام سماوي و شرح عملکرد هاي طبيعت قابل رويت وجود دارد؛ و همه ي اينها در جايگاه خود نمادهاي حقايق ژرف و والاتر هستند.اين تنها افراد ناآگاه هستند که خورشيد و ستارگان و ساير نيروهاي طبيعت را بعنوان خدا و يا چيزي درخور پرستش توسط انسان مي پذيرند و اين افراد چنين تصوري را تا پايان جهان خواهند داشت؛ و همواره جهل درمورد حقايق معنوي باقي خواهد ماند.»آلبرت پايک٬ اصول عقايد و اخلاق

.

مشعل لوسيفرگرايان

 


 

بر فراز هرم٬ يک دست طلائي که حامل يک مشعل است٬ وجود دارد. اينکه اين نماد در بالاي ديگر ساختمان ها نيز موجود است٬ بي دليل نيست: اين عنصر٬ نمايش بي نظيري از فلسفه ي پنهان در اين بناهاست؛ يعني لوسيفر گرائي .

.

مشعل اصلي براي بازديد درون کتابخانه قرار داده شده است. در آنجا مي توان جزئيات بيشتري از مشعل مانند مار آگاهي که در قسمت پايه ي مشعل چنبره زده را مشاهده کرد.

.

در زبان لاتين واژه ي «لوسيفر» به معناي «آورده ي روشني» مي باشد . در نمادگرائي رمزي٬ نور و آتش نشانگر دانش الهي و روشنيدگي هستند. دستي که يک مشعل روشن را حمل مي کند نشاندهنده ي صعود انسان به درجه ي الوهيت از طريق آموزه هاي سري مي باشد. در تفسير عرفاني ماجرا٬ مار (لوسيفر) بعنوان يک چهره ي مثبت معرفي مي شود که به انسان توانائي تفکر براي صعود به مقام خدائي با بهره گيري از توانائيهاي خويش را بخشيد.

.

«لوسيفر گرائي نشاندهنده ي نهايت جابجائي مفاهيم خير و شر است. دستورالعمل اين جابجائي در الگوي روائي از ذات اسرارآميز مي باشد. بر خلاف نسخه ي اصلي کتاب مقدس٬ تفاسير عرفاني بيانگر “ارزيابي مجدد داستان عبري آزمايش اولين انسان و آرزوي اولين بشر براي «خدا بودن» با خوردن از ميوه ي درخت آگاهي و اطلاع ازمفهوم خير وشر” مي باشند.» کارل.ا.راشک٬ انقطاع ابديت: عرفان مدرن و منشاء آگاهيهاي ديني نوين

.

توجه : موارد ذکر شده فقط برای نشان دادن نگاه اعضای جوامع مخفی به نمادهاست .

.

در آموزه هاي رمزي٬ لوسيفر يک موجود با ماهيت خارجي نيست و هم ارز شيطان نيز نمي باشد. شيطان بطور رمزي نماد سقوط به دنياي ماديست٬ در حاليکه لوسيفر نشانگر صعود به الوهيت با بهره گيري از قدرت شناخت انسان وکسب دانش اسرار مي باشد. طبق اعتقاد این جوامع  يک عضو انجمن داراي:

.

«فرصتي براي از بين بردن قاعده ي جاودانگي از طريق مواجهه مستقيم با خدا و يا در بسياري از موارد با رهائي از زمين و عروج به آسمانهاست؛تغيير شکل از قالب بشري به جايگاه الهي.» همان منبع

.

نويسندگان ماسوني مانند آلبرت پايک و آلبرت جي مکي براي توصيف «جستجو ي نور» به «مسير لوسيفري» و «انرژيهاي لوسيفر» اشاره کرده اند. بنابراين عبارت «لوسيفر» براي بيان مفهوم «آورنده ي روشني» استفاده شده است. ماسونهاي تحصيلکرده اغلب براي بيان اين مفهوم به پرومتئوس استناد مي کنند؛کسي که آتش را از خدايان دزديد و آن را به انسان بخشيد. بهمين خاطر٬ پرومتئوس تنديس اصلي مرکز راکفلر مي باشد.

.

پرومتئوس٬ معادل يوناني لوسيفر که دانش الهي را به انسان بخشيد. اين پيکره در مرکز راکفلر قرار دارد.

.

اشارات نمادين به لوسيفر در ساختمان کتابخانه ي مرکزي به اينجا ختم نمي شود . . . 

.

نمای خارجی غربی - فسفر و هسپر

 


 

نماي بيروني ساختمان کتابخانه

.

نماي بيروني غرب ساختمان کتابخانه که توسط لي لاري ساخته شده گواه ديگري بر بکارگيري آموزه هاي سري در معماري آن مي باشد. اين دو پيکره ي انسان بر سر در ساختمان «فسفر» و «هسپر» نام دارند.کوچکترين جزئيات نيز ممکن است بسيار معني دار باشد.

فسفر (يا فسفروس) واژه اي لاتين براي سياره ي ونوس در صبحگاه بوده و نيز به «ستاره ي صبح» ويا «آورنده ي روشني»اشاره دارد. اين دو واژه مترادف لوسيفر هستند.

.

«يونانيان باستان با اعتقاد به اينکه ونوس دو جرم سماويست٬ ستاره ي صبح را Φωσφόρος يا فسفروس «آورنده ي روشني» يا ωσφόρος اسفروس «آورنده ي طلوع»ناميدند. ستاره ي شامگاهان را نيز هسپروس σπερος خواندند. از ۳۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح٬ هسپروس باستاني وارد فرهنگ لاتين شد و بصورت وسپر درآمد و فسفروس نيز به لوسيفر تغيير پيدا کرد که بعدها در اشعار براي اشاره به فرشته ي رانده شده از بهشت بکار گرفته شد.» ويليام شروود فاکس٬ اسطوره شناسي همه ي اقوام: يونان و روم

.

هسپر (يا وسپروس) به ونوس در وقت غروب  و يا ستاره ي شامگاهي اشاره دارد.

.

«شاگردان فيثاغورث بسيار به سياره ي ونوس(زهره) احترام مي گذاشتند زيرا تنها سياره اي بود که درخشش کافي براي ايجاد سايه را داشت. ستاره ي صبح يا همان سياره ي ونوس پيش از طلوع خورشيد قابل رؤيت است و همين سياره اين بار تحت عنوان ستاره ي شامگاهي دقيقا پس از غروب خورشيد نيز در آسمان ظاهر مي شود ».بدليل همين ويژگي ها از دوران باستان اسامي زيادي به اين سياره اطلاق شده است. با ظاهر شدن در آسمان در هنگام غروب وسپر و در زمان پيش از طلوع خورشيد٬ نور کاذب٬ ستاره ي صبح ويا لوسيفر که به معناي آورنده ي روشنيست ناميده مي شود.» منلي پي هال٬ آموزه هاي سري تمام اعصار

.

بنابراين فسفر و هسپر دو کلمه هستند که به يک موجود اشاره مي کنند: ونوس. اين جرم سماوي بشکل رمزآلودي با لوسيفر درمراحل متفاوتي از تکامل ارتباط دارد.

پيکره ي فسفر نمايانگر فلاسفه ي شرقي مانند موسي٬ زرتشت و بوداست.در مقابل هسپر نشانگر متفکرين غربي همچون سقراط٬ فرانسيس بيکن و امانوئل کانت مي باشد. اين چهره هاي تاريخي بطور اتفاقي انتخاب نشده اند: اين افراد همگي نقش مهمي در آموزه هاي مکاتب سري داشته اند. در حقيقت٬ فرانسيس بيکن٬ رنه دکارت و امانوئل کانت عناصر مرکزي احياي عرفان مسيحي و فراماسونري در تمدن غرب مي باشند.

بر فراز اين ديوار عبارتي به زبان لاتين موجود است با اين مضمون :«et quasi cursores vitai lampada tradunt».اين عبارت بخشي از يک شعر رومي به نام «درسرشت جهان » اثر لوسرتيوس بوده و ترجمه ي آن از اين قرار است: «و همچون دوندگان مشعل حيات را دست بدست مي کنند». «مشعل حيات» کنايه از اسرار رمزي و دانش پنهانيست که از طريق انجمنهاي مخفي از نسلي به نسل ديگر  انتقال مي يابد.

در ميان پيکره هاي فسفر و هسپر يک شواليه مشاهده مي شود که «مشعل حيات»  و يا دانشهاي رمزي را به نسل بعد و از شرق به غرب منتقل مي کند.

بنابراين نماي غربي ساختمان کتابخانه که ورودي اصلي نيز هست٬ بخش بسيارمهم و برجسته اي از اين بنا را تشکيل داده و نشانگر وجود ديرپاي مکاتب سري از طريق فلسفه ي لوسيفر گرائي مي باشد.

گوی روشنيدگی

 


 

چلچراغ گوي شکل با پهناي ۹ فوت.

.

اين چلچراغ گوي شکل که درست در زير هرمي که بر فراز ساختمان است قرار گرفته٬ از برنز ساخته شده و بنابر اسناد اين کتابخانه٬  وزني معادل با يک تن دارد. طراحي اين چلچراغ توسط گودهيو و با همکاري لي لاري صورت گرفته است.

اين گوي توسط يک حلقه که بر روي آن علامتهاي منطقه البروج حک شده و ۴۸ چراغ نيز روي آن قرار دارد٬ احاطه شده و به زنجيرهائي که به خورشيد روي سقف منتهي مي شوند٬ متصل گرديده است.همانگونه که پيشتر نيز به آن اشاره شد٬ خورشيد نمادي کهن ازخداست.اين طراحي يادآور نقوش کاباليستي  که بر روي آن ۷۲ نام خدا حک شده است٬ مي باشد.

.

هفتاد و دو نام خدا برگرفته از OEdipus Ægyptiacus اثر کيرچر.درست مانند چلچراغ گوي شکل ٬ اين نقش برجسته هاي کاباليستي حاوي نمادهاي سيارات و علائم منطقه البروج مي باشند.

.

آيا چراغهائي که گوي را احاطه کرده اند نشاندهنده ي «دايره ي روشنائي»٬ فرمانروايان پنهان جهان و يا کساني که از طريق عرفان و علوم رمزي با عالم ماورا در ارتباطند هستند؟ آيا ۴۸ چراغ بيانگر ۴۸ پرتوي خورشيد که نماد قاعده ي هرمسي «همانقدر که رو به بالا٬رو به پائين» است مي باشد؟

.

«با وجود اظهارات مخالف٬ فراماسونري فرقه ايست که بدنبال يکي کردن خدا و انسان از طريق تعالي اعضاي اين فرقه به مرتبه ي آگاهي مي باشد؛جايگاهي که راه رسيدن به آن داشتن بصيرتي ناب نسبت به اعمال معمار بزرگ جهان است. طي قرون گذشته انديشه ي يک تمدن کامل و بي نقص بعنوان يگانه آرمان بشري مطرح بوده است.در مرکز اين تمدن مي بايست يک سيستم دانشگاهي قدرتمند حضور داشته باشد که در آن علوم روحاني و سکولار هردو با رويکردي به اسرار زندگي٬ آزادانه به کساني که عهده دار يک زندگي فيلسوفانه خواهند شد٬آموزش داده مي شود. در چنين تمدني دين و عقايد مذهبي جايگاهي نخواهند داشت؛عناصر ديني حذف خواهند شد و تنها بخش ضروري آن باقي خواهد ماند. جهان توسط افکار و انديشه هاي روشنيده اداره خواهد شد و هر شخص٬ جايگاهي را که شايسته ي آن است احراز خواهد نمود...

عاقبت حکومت تمام عيار جهاني پس از فرمانروائي خدا بر روي زمين شکل خواهد گرفت»منلي پي هال٬ آموزه هاي سري تمام اعصار

.

توضیح بیشتری لازم است؟

.

پيکره ی  انسانيت

 


 

.

در بالاي يک طاقچه ي کوچک که در دو طرف آن دو مجسمه ي ابوالهول قرار دارد و در انتهاي يک سطح شطرنجي واقع شده٬ پيکره ي انسانيت قرار گرفته است. بر اساس اسناد کتابخانه٬ پيکره ي لي لاري «هر چيزي را که کتابخانه ارائه مي دهد٬ نمادين مي سازد». در دست چپ اين پيکره يک مشعل روشن و در دست راست وي کتابي قرار دارد که اتفاقا جملاتي بر روي آن حک شده که در فراماسونري بسيار حائز اهميت مي باشند:

«در آغاز تنها سخن بود» (به زبان يوناني)

«دانش افقها را گسترش مي دهد»(به زبان لاتين)

«اصالت مسئوليت مي آورد»(به زبان فرانسوي)

«تنها حقيقت خرد است»(به زبان آلماني)

«زيبائي حقيقت و حقيقت زيبائيست»(به زبان انگليسي)

.

 بر روي اين پيکره صفحه اي حک شده است که حاوي نمادهاي تمدنهاي کهن و جديد است.

.

صفحه اي که بر روي رداي “پيکره ي انسانيت” حک شده است.

.

از پائين به بالا:

- فضاي خالي و نانوشته براي قرون ناشناخته ي زندگي بشر

- اهرام مصر

- کشتي فنيقيان

- گاو نر بالدار متعلق به بابليان باستان و الواح يهوديه

- دروازه ي شير کاخ نينوس و پارتنون متعلق به تمدنهاي باستاني جزيره ي کرت و يونان

- گرگ و رمولوس و رموس متعلق به روم باستان

- اژدها متعلق به چين

- سيوا خداي هندو

- نوتردام متعلق به اروپاي قرون وسطي

- سر مار متعلق به تمدن مايا

- بوفالو٬ واگن سرپوشيده و ناقوس آزادي متعلق به ايالات متحده ي آمريکا

.

در اينجا٬ تمدنهائي انتخاب شده اند که بدليل سير آموزه ها و اسرار رمزي در آنها براي تاريخ ماسوني داراي اهميت هستند. فضاي خالي در پائين اين صفحه احتمالا به آتلانتيس -تمدن گمشده- اشاره دارد که بر مبناي متون رمزآلود٬ منشاء پيدايش فلسفه ي هرمسي بوده است. ساختماني که معرف اروپاي قرون وسطي است ٬ يعني نوتردام پاريس٬ توسط شواليه هاي معبد که بعنوان اجداد فراماسونهاي امروزي مطرح هستند٬ ساخته شده است.

.

مجسمه های ابوالهول

 


 

يکي از مجسمه های ابوالهولی که از پيکره ي انسانيت محافظت مي کند

.

در نمادگرائي رمزي٬ ابوالهول نگهبان اسرار بوده و از رازهاي رمزآلود در برابر کافران به اين فرقه محافظت مي نمايد. وبسايت رسمي کتابخانه اين مجسمه ها را چنين توصيف مي کند:

«اين مجسمه ها که با سنگ مرمر رگه دار بلژيکي ساخته شده اند و پوشش سر آنها از جنس برنز مي باشد٬ نماد اسرار پنهان آگاهي هستند و از پيکره ي انسانيت محافظت مي نمايند.»

هر مجسمه داراي کتابيست که عباراتي از اخلاق زمامداران در آنها آمده است (راجع به ايزيس و ازيريس).بر روي مجسمه ي سمت چپ چنين نوشته شده :

 -«من تمام آنچيزهائي هستم که موجود بوده٬ اکنون وجود دارد و آنچه که در آينده وجود خواهد داشت و هيچ انساني قادر به برداشتن نقاب من نيست»

و بر روي مجسمه ي ديگراين عبارات حک شده است:

- «از اين رو آ رزوي نيل به حقيقت٬ به ويژه آنچه که با خدايان ارتباط دارد٬ خود اشتياقي پس از خدا شدن است.»

.

جمله ي نخست به طرز شگفتي در اسرار ماسوني به شکل کسب روشني تجلي دارد زيرا در اين مکتب ٬روشنيدگي بطور متافيزيکي با «کنار زدن نقاب ايزيس» معادل است.بهمين خاطر٬ فراماسونها يکديگر را «پسران بيوه زن» ميخوانند که مقصود از زن بيوه همان ايزيس -الهه اي که همسر خود ازيريس را از دست داد- مي باشد.

«اگرچه افراد انگشت شماري تاکنون هويت ايزيس را دريافته اند ٬ گفته مي شود که او سوفيا٬ باکره ي خرد٬ کسي که تمام فلاسفه ي جهان به او علاقه دارند٬ مي باشد. ايزيس نماد اسرار مادري بوده  که به عقيده ي فلاسفه ي باستان روشن ترين دليل خرد و دانائي طبيعت است که قدرت خدا را تحت الشعاع قرار مي دهد.براي پژوهشگران امروزي٬ ايزيس بهترين نمونه ي “بزرگ ناشناخته” است و تنها کساني که نقاب از چهره ي  وي برداشته اند قادر به درک اسرار زندگي٬ مرگ٬ زايش و تهذيب هستند» منلي.پي هال٬ آموزه هاي سري تمام اعصار

.

عبارت دوم در واقع جمع بندي هدف غائي انجمنهاي مخفي است: جستجو براي شناخت خدا با بکارگيري دانشهاي سري.

نمادگرائي بکار رفته در اين مجسمه ها بي نهايت قدرتمند و آشکار است: تمدن٬ نيروئي که در پس اقوام و ملت ها وجود دارد٬ سياستها٬ فرهنگ٬ اقتصاد و شهروندي آنچيزهائي هستند که توسط نماد اسرار محافظت مي شوند. اين مجسمه ها اساساً بيانگر اين نکته هستند که اين انجمنهاي مخفي بودند که تکامل تمدن را از دوران باستان تا به امروز رهبري و هدايت کرده اند.

.

ستاره ی ايشتار

 


 

ستاره ي هشت پر در کتابخانه ي مرکزي لس آنجلس.

.

تصوير اين ستاره ي هشت پر که در مرکز کتابخانه بر روي زمين نقش بسته٬ نمادي به نام ستاره ي ايشتار مي باشد.

.

نمونه ي بين النهريني  ستاره ي هشت پر که نماد الهه ايشتار (اينانا) بوده و نشانگر سياره ي ونوس و جلوه هاي صبحگاه و شامگاه آن مي باشد.

.

ايشتار الهه ي آشوريان و بابليان بوده و نماد زايندگي٬ عشق و تمايلات جنسي مي باشد. ايشتار در نظر بابليان «تجسم خداگونه ي سياره ي ونوس» بود. افسانه ي نزول او به دنياي مادون که احتمالا براي يافتن اکسير مقدس بوده (که قادر بود مرگ را به زندگي تيديل کند) با آئينهاي اسرار وي ارتباط دارد. شايد به همين دليل است که نماد ستاره ي ايشتار اغلب در طبقات پائين ساختمانهائي که بر مبناي فلسفه هاي رمزي بنا مي شوند٬ ديده مي شود. بعنوان نمونه مي توان از ساختمان قانونگذاري مانيتوبا نام برد. آيا اين نماد نشاندهنده ي دنياي مادون است؟

.

ستاره ي ايشتار در ساختمان قانونگذاري مانيتوبا

.

برای کسب اطلاعات بیشتر در این مورد به این مقاله مراجعه کنید : نقد معماری ساختمان قانونگذاری مانتيوبا (کلیک کنید!)

.

سخن پايانی

 


 

براي اکثر مردم٬ کتابخانه ي عمومي لس آنجلس چيزي بيش از يک مکان عمومي که اتفاقا بسيار زيباست ٬نيست . زمانيکه نمادگرائي رمزآلود بکار رفته در اين بنا آشکار مي شود٬ کتابخانه به يک معبد ايلوميناتي که وقف اسرار مکتوم و اصول ماسوني گرديده٬ تبديل مي شود. اينجا مکاني براي تجليل از فضائل نخبگان لوسيفرگرا و فلسفه ي رمزآلود آنها مي باشد.حقيقت اين است که  کتابخانه ي لس آنجلس با وجود اينکه صفت “عمومي” را به يدک مي کشد٬متعلق به انجمنهاي مخفي بوده و اسرار بسياري را درباره ي ماهيت حقيقي قدرت آمريکا فاش مي کند.

پس از خواندن اين مقاله عده اي مي پرسند:«اگر جستجوي حقيقت يکي از ويژگيهاي لوسيفرگرايان است و اگر لوسيفر بطور سنتي به شيطان مربوط مي شود٬ پس يعني جستجو براي يافتن حقيقت کاري اشتباه است؟» پاسخ منفيست! يافتن حقيقت هرگز کار نادرستي نبوده و اين باقي ماندن در جهل است که مذموم مي باشد. دانش به خرد وبصيرت و جهل به پريشاني و حيرت مي انجامد.از اين گذشته٬ تنها با درک کامل از نيروهاي مؤثر در جهان مي توان به قدرت تشخيص خير و نيکي در جامعه دست يافت.در نقطه ي مقابل٬ يک فرد نا آگاه به سادگي توسط افراد فريبکار اغفال شده و نادانسته با آنها همکاري خواهد کرد. اينکه چه عبارتي براي توصيف  يافتن حقيقت بکار مي رود مهم نيست؛همواره و در هر زماني افراد شريف فارغ از کيش يا ديني خاص وجود دارند. توانائي آموختن و ادراک مختص گروه خاصي از مردم نيست. اين نعمتيست که به همه ي انسانها اعطا شده و اين وظيفه ي ماست که اين توانائي را شکوفا کنيم. مهمترين نکته اي که بايد به آن توجه کرد اين است که: آيا ما دانش را براي هدايت و تعليم استفاده مي کنيم يا براي کنترل٬ فريبکاري و نفوذ بر ديگران و یا حتی تقابل با خدا؟ در مقالات پيشين بارها شاهد استفاده از دانش  توسط عده اي خاص براي نفوذ و اشاعه ي کنترل بر توده ي مردم بوده ايم. شما با دانش خود چه مي کنيد؟

 

 

منبع: ماسون ياب





تاریخ: 10 / 7 / 1390برچسب:,
ارسال توسط تسبيحات

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 70
بازدید کل : 12302
تعداد مطالب : 313
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1