تکمیل پروژه حاکمیت صهیونیست برجهان به واسطه سلطه بر چین
یهودپژوهی ، يهودشناسي ، يهود و رسانه ، يهود و فرقه ها

 

اساس وجودی صهیونیست، بر چند مبنا است :

1- رسانه ها ،

2 - حامیان نظامی،

3- اقتصاد عالی،

4- منابع و نیروی انسانی  و . . . 

 

 

زمزمه ایجاد دولت یهود در سال 1840 شروع شد و در 11 ماه اوت 1840، پالمرستون، نخست وزیر انگلیس، طی نامه  ای خطاب به لرد پون سنبی، سفیر بریتانیا در قسطنطنیه مینویسد: " در حال حاضر در میان یهودیانی که در تمام اروپا پراکنده اند؛ وجدان بیداری وجود دارد  و بدین میاندیشند که برای آن که ملتشان به فلسطین بازگردند زمان، نزدیک شده بنابر این اراده ایشان به رفتن به فلسطین سخت استوار گردیده و طرح هایشان باشدتی هرچه تمام تر متوجه وسائلی است که این خواست را تحقق بخشد "  صهونیست کار خود را با این هدف آغاز کرد که باید حکومت یهود به وجود آید تا یهودیان جهان که به صورت پراکنده زندگی میکنند و از هزاران سال قبل در آرزوی بازگشت در آرزوی بازگشت به ارض موعود هستند؛ بتوانند بدانجا راه یافته و اسکان داده شوند .

خود واژه صهیون، از نام قلعه ای قدیمی در شهر بیت المقدس گرفته شده که در آن جا هیکل یا معبد بنی اسرائیل، قرار دارد. 

به همین جهت ساختار صهیونیست بر پایه تفکرات دینی شکل گرفته است . دقیقا نقطه مقابل کشور جمهوری اسلامی ایران. صهیونیست ها که همان یهودیان منحرف اند در پی تلاش برای به وجود آوردن دولت یهود در ارض موعود خود هستند تا به هدفشان یعنی حکومت دولت یهود بر جهان برسند. توجه داشته باشید که کشور اسرائیل تنها مکان حضور صهیونیست ها نیست .بلکه اسرائیل مرکز تمدنی صهیونست است. به طور کلی میتوان اینگونه تبیین کرد که انگلیس یا برخی کشور های شمال اروپا محل تجمع اقتصاد صهیونیست است به طوری که جلسات بزرگ باشگاه بیلدربرگ، در آن جا تشکیل میشود. 

بیلدربرگ متشکل از سرمایه داران بزرگ جهان است  (برای دیدن بخشی از سرمایه داران کلیک کنید) این سازمان مخفی در حقیقت نظام اقتصادی صهونیست است. نظامی اقتصادی صهونیست هرساله در شمال اروپا جلسات مخفی بزرگی برپا میکند که در آن روند اقتصادی جهان و سلطه بیشتر بر آن را ارزیابی میکنند. 

حامی بعدی صهیونیست، ایالات متحده آمریکاست . این کشور از اساس صهونیستی، در جهت حفظ امنیت دیپلماتیک و نظامی دولت صهیون عمل میکند. به شکلی که در همان دوران تشکیل دولت ننگین اسرائیل، قرارداد های همکاری نظامی میان این دو برپا شد یعنی اگر کشوری بخواهد به اسرائیل حمله کند؛ آمریکا میتواند علیه آن کشور وارد جنگ سخت شود. البته ایالات متحده آمریکا، طی دوره ای هم اقتصاد جهانی را هم بر عهده داشت. به طوری که با به وجود آمدن جنگ جهانی دوم که همه میدانیم در راستای تشکیل دولت یهود و دو قطبی سازی جهان شکل گرفته بود؛ آمریکا به عنوان یک دولت آسیب ندیده از جنگ، قدرت اقتصادی جهان را در دست گرفت و به واسطه دلار کنترل جهانی اقتصاد را از آن خود کرد. 

اما همان طور که گفته شد این کشور هم تنها یک قربانی راه صهونیست است . به طوری که صهونیست ها از این کشور جوان و قدرتمند توانستند حد اکثر استفاده را بکنند. در دوره جنگ سرد توانستند بلوک غرب را با فریبکاری بزرگ به عنوان تنها نظام حاکم بر جهان معرفی کنند. و باز هم با نشان دادن آمریکای قدرتمند توانستند به صورت نرم، مردم جهان را به سمت زندگی آمریکایی بکشانند تا بقیه جهان را مانند آمریکا، تحت سلطه خود درآورند .

به همین جهت ایالات متحده آمریکا در دو حوزه ی نظامی و  اقتصادی توانست خدمات بزرگی را به صهونیست ها بکند. که البته حوزه نظامی آن همچنان ادامه دارد. حوزه اقتصادی صهوینست ها کم کم آماده رفتن به کشور دیگری شده است . علت این کار بدهی های سنگین آمریکا است . آمریکا که الان بیش  از 14 تریلیون دلار بدهی دارد. این بدهی به خاطر حفاظت از منافع صهیونیست به وجود آمده به طوری که جنگ های بزرگ آمریکا برای ادامه حیات اقتصادی و تفکرات آرماگدونست. مثلا جنگ ها و اشغال گری عراق و افغانستان به دلیل رسیدن به منافع اقتصادی«نفت و دیگر منایع» و تفکرات آخرالزمانی،«محاصره ایران، آخرین دشمن اصلی» بوده است .  

اما حوزه اقتصادی صهیونیست دیگر به کشور دیگری منتقل شده است . کشوری که واقعا شایسته این حوزه برای صهیونست است . چین، امروز پایتخت اقتصادی صهیونیست است . کشوری که در آن کارگر ها با وجود 12 ساعت کار کردن تنها چند دلار حقوق دریافت میکنند. کشوری که دارای نیروی انسانی بسیار زیاد است. یک کشور کمونیستی که تدابیر امنیتی شدیدی برای ماندن مردم در سطح موجود بر آن اعمال شده است . 

واقعا چرا چین کمونیستی نگه داشته شد ؟ و سوال مهم تر اینجاست که چگونه این نظام حاکم بر چین توانسته تا به امروز دوام بیاورد؟ پاسخ این جاست که نظام حاکم بر چین، یک نظام بسیار منسجم است به طوری که در سران این کشور اگر فردی بر فرض فساد مالی داشته باشد بلافاصله وی را اعدام میکنند که البته چند سال پیش همین اتفاق در چین افتاد و فرد خطا کننده اعدام شد . 

یکی دیگر از راه های حفظ این گونه نظام ها، نگه داشتن توقع مردم در پایین ترین سطح است به شکلی که همان چند دلاری که چینی ها برای 12 ساعت کار میگیرند؛ کفاف زندگی بسیار ساده شان را میدهد. در این کشور مسدود سازی شدید پالس ها و امواج های شبکه های ماهواره ای برای پایین نگه داشتن توقع مردم صورت میگیرد و اگر اکثریت مردم چین به واسطه فیلم ها و مستند های شبکه های ماهواره ای بدانند که مردمان کشور های دیگر چه رفاه زیادی نسبت به آنان دارند بدون هیچ شکی انقلاب میکردند. و این مسدود سازی های امواج شبکه های ماهواره ای به این جهت است.  

به همین جهت کشور چین الان یک نیروی بزرگ انسانی بسیار ارزان برای صهیونیست است آیا تا به حال شک نکرده اید  که صهیونیست هایی که اینقدر ربا خوار هستند و ذره ای ثروت را در جهان نمیخواهد از دست دهد؛ چگونه به یک باره چین اقتصاد جهان را از او میگیرد؟ بنابراین مسلم است که چین دقیقا الان حوزه اقتصادی صهیون در دست گرفته است. 

در همین رابطه تحلیل گران اینگونه تبین کرده اند که  برای ابر قدرت شدن در جهان نیازمند 5 عامل هستید : 

1- Material - ماده با منایع

2- Machine- تکنولوژی 

3- Money- پول یا سرمایه

4- Method - روش یا راهکار

5 - Man - نیروی انسانی 

تنها عاملی که نظام سلطه تا به امروز نتوانسته کامل آن را به دست بیاورد نیروی انسانی بوده که با القا در فیلم ها و رسانه ها و القای این که چین در حال گرفتن جهان است؛ در پی رسیدن به پنجمین عامل یعنی نیروی انسانی است .

همان طور که در دهه های گذشته رسانه ها از آمریکا تعریف میکردند و آن را حامی بشریت و نجات بخش آن معرفی میکردند؛ الان هم از چین به عنوان یک سرزمین موعود و یا یک سرزمین امن یاد میشود. 

به عنوان مثال در بازی پرطرفدار Generals سه تیم وجود دارد که یکی از این دو چین است . این به این منظور است که کم کم قرار است که چین یک ابر قدرت شود نه تنها ابر قدرت اقتصادی بلکه ابر قدرت نظامی. چرا که به واسطه اقتصاد است که قدرت نظامی رشد میکند. و کشور بدون اقتصاد قطعا نیروی نظامی هم ندارد. 

بنابراین کم کم ذهن ها به سمت چین هدایت میشود. و البته این نمود را در فیلم های هالیوودی نیز می بینیم. مثلا در دو فیلم "آلیس در سرزمین عجایب" یا "2012" این استراتژی دیده میشود. در فیلم آلیس در سرمین عجایب که یک فیلم در حوزه آخرالزمانی غرب است؛ در انتهای فیلم اشاره ای به چین میکند که اصلا ارتباطی با خط اصلی فیلم ندارد. در آخر فیلم آلیس به یک تاجر میگوید که بهتر است تجارت آنان تا چین گسترش یابد و آنان اولین افرادی باشند که با چین تجارت میکنند. 

در فیلم 2012 هم نشان داده شده که جهان در حال نابودیست و در چین 3 کشتی عظیم (تلمیح به کشتی نجات بخش نوح) ساخته شده که قرار است عده ای خاص را نجات دهد. اما این نجات آیا نجاد بشریت است ؟ اگر به این پارادایم توجه کرده باشید متوجه میشوید که در کشتی مذکور تنها افراد سرمایه دار و البته سران حکومتی سوار بر آن میشوند. بنابراین این کشتی، کشتی نجات سرمایه دارن است که قرار است از سرتاسر جهان سرمایه داران به سمت آن کشتی(چین) بیایند تا از طوفان و زلزله های عظیم اقتصادی که بقیه جهان را در بر خواهد گرفت در امان باشند. 

 

«تصویر اول : آلیس در سرزمین عجایب، تصویر دوم: فیلم 2012»

هدف صهیونیست جهانی، در آینده ای نزدیک، ایجاد یک طوفان بزرگ اقتصادی برای از پا انداختن ملت های جهان، خصوصا ایران است. چرا که ایران بنا بر تحلیل خود استراتژیست های غربی، کانون بیداری های اخیر جهان است  باید آماده هرگونه تحرکات از سوی غرب باشیم .توجه داشته باشید که گردباد اقتصادی مانند جنگ جهانی دوم تنها به یک کشور رحم خواهد کرد. در جنگ جهانی دوم همان طور که اشاره شد، کشور آسیب ندیده و قدرتمند، تنها آمریکا بود که نقش بزرگی را برای صهیونیست ایفا کرد و در طوفان یا گردباد آینده نیز آنان میخواهد تنها کشوری که آسیب نبیند، چین باشد . 

البته زمینه این اتفاق مدت هاست که در برخی محافل اقتصادی رقم خورده به طوری که واحد پولی جهانی از دلار آمریکا به یوآن چین تبدیل خواهد شد . و بر این اساس باید حوادث و اتفاقات اخیر جهان را فهمید و درک کرد که اتفاقات اخیر در جهان نباید به سود صهیونیست ها تبدیل شود و باید این اتفاقات را در راستای انسانیت تغییر دهیم . 

 

...





تاریخ: 1 / 3 / 1390برچسب:,
ارسال توسط تسبيحات

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 82
بازدید کل : 12314
تعداد مطالب : 313
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1