حوزه های کارشکنی یهود علیه پیامبر اکرم (ص) (3)
یهودپژوهی ، يهودشناسي ، يهود و رسانه ، يهود و فرقه ها

 5- تخریب شخصیت های مسلمان 

از دیگر اعمال یهود تخریب شخصیت های مسلمان بود. آنها سعی کردند شخصیت های دینی یعنی پیامبر و پیروانش را در نظر مردم حقیر جلوه دهند ونسبت های ناروا به آنها بزنند تا اعتبار آنها در بین مردم از بین برود. حتی عده ای شاعر ماهر را اجیر کردند، یکی از این شاعران کعب ابن اشرف بود، که بسیاربد زبان و کینه توز بود. او زشتی را به جایی رساند که پیامبر دستور قتل او را صادر کرد. مفسرین عقیده دارند آیه ۱۸۶ سوره آل عمران در این باره نازل شده است: « لتبلون فى أموالکم و أنفسکم و لتسمعن من الذین أوتوا الکتاب من قبلکم و من الذین أشرکوا أذى کثیرا و إن تصبروا و تتقوا فإن ذالک من عزم الأمور» ترجمه: به طور قطع با مال و جانتان آزمایش خواهید شد، و حتما از کسانى که پیش از شما کتاب داده شدند و نیز از مشرکان [سخنان دل ] آزار بسیار خواهید شنید، و اگر صبورى کنید و پرهیزکار باشید، همانا این [مقاومت ] از استوارترین کارهاست. خداوند در این آیه زخم زبانها را آزمایش از طرف خداوند معرفی می کند. یهودیان حتی حقایق روشنی را که در کتابهای آسمانی از جمله تورات درباره پیامبر وجود دارد را آگاهانه مخفی کردند، با این کار بزرگترین خیانت را به بشریت کردند. خداوند در آیه ۱۵۹ سوره بقره این کتمان کنندگان حقیقت را لعنت می کند. خداوند در آیه ۱۴۶ سوره بقره می فرماید: آنها (یهودیان) پیامبر را مثل فرزندان خود می شناختند، منظورعبدالله بن سلام است؛ یهودی که مسلمان شد و می گفت: من پیامبر را بهتر از فرزندان خود می شناسم. علمای یهودی قبل از بعثت پیامبر، نشانه های او را(که در تورات آمده بود) برای مردم عادی بازگو می کردند و این مردم عادی هم، وقتی مسلمانان را می دیدند، این نشانه ها را بازگو می کردند، اما بزرگان یهودی که موقعیت خودرا در خطر می دیدند، به علت خودخواهی و دنیاطلبی آنها را از این کار منع می کردند، درحالی که علمای یهود حقیقت را می دانستند، آن را پنهان می کردند. آیات ۷۶، ۷۷ و ۸۹ سوره بقره در این باره نازل شد. خداوند در این آیات می فرماید: آنها می گفتند اگر این نشانه ها را بازگو نکنیم، در قیامت مسلمانان علیه ما دستاویزی نخواهند داشت هم چنین می فرماید: آیا آنها نمی دانند که خداوند از پنهان و آشکار آنها مطلع است؟ 

6- تحریف تورات 
از دیگر توطئه های فرهنگی یهود این است که آنها تورات را تحریف کردند مخصوصا قسمتهای مربوط به صفات پیامبر را. عوام یهود هم بی تقصیرنبودند، چون امام صادق (ع) در حدیثی می فرماید: عوام یهود به دروغگویی و حرام خواری و رشوه خواری و فسق علمای خود،آگاهی داشتند، بنابراین نباید از آن پیروی می کردند. یهودیان لغات و کلمات مسلمانان راتمسخر می کردند، مثلا موقع بیان احکام و تلاوت آیات قرآن توسط پیامبر، عده ای از مسلمانان با گفتن کلمه ـ راعناـ از پیامبر می خواستند که کمی تأمل کند، ولی یهود معنای دیگر این کلمه(ما را تحمیق کن)را برای تمسخر به کار میبرند، در این موقع آیه ۱۰۴ سوره بقره نازل شد که می فرماید: مسلمانان به جایاین کلمه از کلمه انظرنا استفاده کنند. سران یهود مدینه برای اینکه از قدرت اسلام کم کنند، یهودیان تازه مسلمان را توبیخ می کردند: مثلا وقتی عبدالله بن سلام مسلمان شد، از پیامبرخواست بدون آشکار کردن مسلمان شدن او، نزد قبیله اش برود و از آنها درباره شخصیت عبدالله بن سلام اعتراف بگیرد. قبیله اش به پیامبر گفتند: اودانشمند و پرهیزکار است، اما وقتی فهمیدند او مسلمان شده، گفتند: او نادان و فاسق است. 
یهودیان بهانه جویی می کردند: از پیامبر معجزه قربانی و سوختن آن با آتش را خواستند، در حالی که پیامبرانی مثلذکریا و یحیی که این کار را انجام دادند، توسط بنی اسرائیل کشته شدند، آیه ۱۸۳ سوره آل عمران به اینموضوع اشاره دارد. بعضی از مفسرین قربانی سوخته را یک سنت مذهبی می دانند که شرح آن در تورات (فصل اول سفر لاویان)آمده است. تفسیرنمونه این عقیده را رد می کند، زیرا کشتن حیوان و سوزاندن آن یک عمل خرافی است نه یک دستور الهی. یهودیان بهانه جویی را به نوعی دیگر دنبال می کردند، از پیامبر خواستند قرآن هم مثل تورات یکباره نازل شود، درصورتی که این یک بهانه بود، چون فلسفه و علت نزول کتب آسمانی هدایت است که این هدایت گاهی به وسیله نزول یکباره و گاهی به صورت نزول تدریجی انجام می شود. یهود در گذشته نیز خواسته های غیر معقولی داشتند، مثلا خواستند خداوند را با چشم ببینند، در نتیجه خداوند آنان را باصاعقه مجازات کرد. 

* کارشکنی های اعتقادی و اقتصادی یهودیان علیه پیامبر 
نمونه هایی از کارشکنی های اعتقادی و اقتصادی یهودیان علیه پیامبرعبارت اند از: یهودیان در زمینه اعتقادی هم مشکلاتی ایجاد کردند، مثلا، یهودیان یکی ازعلل سرگردانی خود را یکتا پرستی خود می دانند، اما یهود عصر پیامبر به علت لجاجت و دشمنی با پیامبر، اساس دین خود را فراموش کردند و به شرک تمایل پیدا کردند. آنها ترجیح دادند بگویند: خدای دیگری با آنها است. آنان شخصی به نام عزیر را فرزند خدا می دانستند، چون او تورات را بعد از نابودی از قلب خود بیان کرد و جبرئیل به او آموخت، به همین دلیل او را پسر خدا نامیدند. عده کمی از یهودیان این را گفتند، اما خداوند در آیه ۳۰ سوره توبه این سخن را به همه یهودیان نسبت داد: «و قالت الیهود عزیر ابن الله و قالت النصرى المسیح ابن الله ذالک قولهم بأفواههم یضاهون قول الذین کفروا من قبل قتلهم الله أنى یؤفکون » ترجمه: و یهود گفتند: عزیر پسر خداست، و نصارا گفتند: مسیح پسر خداست. این سخن [باطلى ] است که بر زبان مى آورند و به گفتار کسانى که پیش از این کافر شدند شباهت دارد. خدا بکشدشان، به کجا منحرف مى شوند؟ یهودیان دیگر، این سخن عده کم را انکار نکردند و این نشانه شرک آنان بود. 

وضع دینى و فکرى یهودیان 
قرآن کریم در آیات مختلف، وضع دینى و فکرى یهودیان و نحوه عمل آنها به مبانى یهود را برملا مى کند و از نظر اعتقادى و عدم پایبندى به تعالیم دینى آنها را تخطئه مى نماید، از جمله اشاره مى کند که:یهودیان کسانى هستند که براى منافع شخصى، شرایع خود را کنار گذاشته، به بعضى عمل و به بعضى عمل نمى کنند(بقره آیه 85). با این که آنها در گناه و تجاوز از حدود خدا و خوردن حرام مى شتابند، چرا علماى ربانى و احبار، آنها را از گفتار گناه و خوردن حرام (سحت) باز نمى دارند(مائده آیه 62، 63). یهود با احبارشان رشوه مى گیرند و حرام خورى مى کنند(مائده آیه 42). بسیارى از احبار و راهبان، اموال مردم را به باطل مى خورند و مردم را از راه خدا باز مى دارند(توبه آیه 34). مثل یهود با بسیارى از عالمان آنها که مکلف شدند که به تورات عمل کنند و عمل نکردند همچون درازگوشانى هستند که بار کتاب دارند(جمعه آیه 5). یهودیان در اعتقادات خود به سوى شرک گراییده ( آل عمران آیه 64 و 67) و «عزیر» را فرزند خدا مى دانند(توبه آیه 30). اعتقاد آنها به احبار و راهبان نیز به حد شرک مى رسد(توبه آیه 31). در برخورد با کلمات حق، آنها را از مجراى اصلى خود خارج مى کنند(- مائده آیه 41) و به خدا دروغ مى بندند(بقره آیه 79 و آل عمران (3) آیه 78)، مکر و خدعه مى کنند(آل عمران آیه 54 و مائده آیه 41)، کتمان و پوشاندن حق از جمله کارهاى آنان بوده ( بقره آیه 146) و به مریم تهمت مى زنند(نساء آیه 156). رباخوارى با آن که براى آنان تحریم شده یکى از اعمال آنهاست ( نساء آیه 161). پیمان شکنى و نقض عهد مهمترین خصیصه یهود است ( بقره آیه 83 و انفال آیه 58-55). به علاوه بیشتر یهودیان به قیامت اعتقاد ندارند. آنها به دو گروه فریسیین و صدوقییین تقسیم می شوند. فریسیین به قیامت اعتقاد دارند، اما صدوقییین به قیامت معتقد نیستند و همه چیز را در جهان مادی خلاصه می کنند. خداوند در آیه ۱۳ سوره ممتحنه مؤمنین را از دوستی با این گروه منع می کند. ویل دورانت در این باره می گوید: یهود به جهان پس از مرگ اعتقاد ندارد و پاداش و کیفر را فقط برای این دنیا میداند. مدت کوتاهی بعد از هجرت پیامبر، سران یهود نزد پیامبر رفته و سعی کردند با مطرح کردن سوالاتی عجز و ناتوانی ایشان را در پاسخ دادن به سوالات نشان دهند. وقتی از پاسخ های پیامبر ناامید شدند، برای آخرین سؤال پرسیدند: کدام فرشته برای تو وحی آورده است؟ پیامبر پاسخ داد جبرئیل. آنها گفتند جبرئیل دشمن ماست، او ویرانگر و خونریز است او همیشه دستورات سخت و مشکل، همین طور دستور جهاد می آورد، پس ما به تو ایمان نمی آوریم. اگر میکائیل بود ایمان می آوردیم، میکائیل همواره برایرفع گرفتاری و آوردن خوشی نازل می شود. علامه طباطبایی در المیزان این ادعا را رد می کند و می گوید: اولا جبرئیل به دستور خدا نازل می شود. ثانیا انسان عاقل پیام هدایت را حتی از دشمن می پذیرد. 
از دیگر صفات یهودیان، قساوت و سنگدلى است ( بقره آیه 74 و مائده آیه 13). کشتن انبیاى خدا به ناحق ( بقره آیه 91-87 و مائده آیه 70). کشتن پیامبران در میان قوم یهود آنقدر معمول شده بود که صورت طبیعى به خود گرفته بود. از جمله: زکریا و یحیى به دست آنها به قتل رسیدند. چنانچه قصد داشتند هارون را به قتل برسانند و براى عیسى(ع) هم چوبه هاى دار نصب کردند. در برخى روایات، پیامبر اسلام هم توسط یهودیان مسموم شد و در اثر آن از دنیا رفت. در تواریخ آمده است: پس از فتح خیبر، همسر سلام بن مشکم یهودى که ظاهرا اسلام آورده بود طعامى از گوشت گوسفند مهیا کرده و به خدمت رسول اکرم(ص) فرستاد. در اثر این طعام، پیامبر پس از چند هفته از دنیا رفت. و فساد اخلاقى ( مائده 64 و 78 - 79) در میان آنان معمول بوده است. با کافران دوستى مى کردند و غضب خدا را براى خود ذخیره مى ساختند(مائده آیه80). 

1- یکی بودن اعمال عوام و عالمان یهود 
در مورد یکی بودن اعمال عوام و عالمان یهود، امام صادق (ع) می فرماید: عوام یهود احبار و راهبان آن را اطاعت می کردند با اینکه آنها حرامها را حلال و بعضی حلالها را حرام می کردند. پس بدون اینکه متوجه شوند آنها را می پرستیدند. 

2- تأکید بر برگزیده بودن از طرف خدا 
دلیل دیگر بر شرک یهود دوران پیامبر این بود که آنان می گفتند ما فرزندان خدا هستیم و وقتی پیامبر آنان را از عذاب خدا آگاه کرد، آنها با این گمان که برگزیده خدا هستند، می گفتند: ما را از چه می ترسانی، ما فرزندان خداییم. سوره مائده آیه ۱۸ مربوط به این دعای یهود است. خداوند در این آیه می فرماید: « و قالت الیهود و النصارى نحن أبنؤا الله و أحبؤه قل فلم یعذبکم بذنوبکم بل أنتم بشر ممن خلق یغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء و لله ملک السماوات و الأرض و ما بینهما و إلیه المصیر» ترجمه: و یهود و نصارا گفتند: ما پسران خدا و دوستان [ویژه ى ] او هستیم. بگو: پس چرا او شما را به کیفر گناهانتان عذاب مى کند؟ بلکه شما هم بشرى از آنهایى هستید که آفریده است. او هر که را بخواهد مى بخشد و هر که را بخواهد عذاب مى کند و حکومت آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداست و بازگشت [همه ] به سوى اوست. این ادعای یهودیان به دلیل نژادپرستی، خودپرستی و خود برتربینی آنان است. 

3- تشکیک در مورد مسأله قبله 
یکى از موضوعاتى که یهودیان از آن به عنوان یک حربه تبلیغاتى علیه پیامبر و اسلام استفاده نمودند، مسأله قبله است که در آن تشکیک ایجاد کردند و شبهاتى را در اذهان مسلمانان پراکندند. دانشمندان یهود از روى حسد و کینه ورزى به دشمنى با رسول خدا برخاستند و منافقان اوس و خزرج که بر شرک خود باقى بودند و از روى ناچارى و مصلحت اندیشى اظهار اسلام کرده بودند نیز راه آنان را در پیش گرفتند. 

4- تمسخر انفاق و قرض فى سبیل الله 
اینان امر انفاق و قرض فى سبیل الله را به تمسخر مى گرفتند و مى گفتند: «ید الله مغلولة» دست خدا بسته است. خداوند خطاب به آنها فرمود: دست خودشان بسته است و لعنت بر این گفتارشان باد(مائده آیه 64). به تعبیر قرآن کریم، یهود همراه با مشرکان از سرسخت ترین دشمنان اهل ایمان شدند؛ لذا درباره آنها مى فرماید: «لتجدن اشد الناس عداوة للذین امنوا الیهود و الذین اشرکوا» ترجمه: مسلما یهودیان و مشرکان را از همه مردم در عداوت با مؤمنان سخت تر خواهى یافت ( مائده آیه 82. ). 

5- سؤال از پیامبر براى محکوم کردن او 
همین یهودیان بودند که سؤالاتى را مطرح مى کردند و در اختیار مشرکان قرار مى دادند تا شاید پیامبر(ص) را قاصر از جواب بینند و در روحیه مسلمانان یأس ایجاد نمایند، همانند این گونه سؤالات: ذوالقرنین کیست؟ اصحاب کهف چه کسانى بودند؟ روح چیست؟ و غیره. یهودیان برای اینکه پیامبر بودن رسول خدا را زیر سؤال ببرند، گفتند: بعد ازحضرت موسی پیامبری نیامده است. گروهی از سران یهودی نزد پیامبر خدارفتند و پرسیدند که ایشان به کدام پیامبران معتقد هستند؟ پیامبر(ص) آیه۸۴ سوره آل عمران را تلاوت نمود و حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع)را در یک ردیف نام برد. یهودیان از جواب پیامبر(ص) خشمگین شدند و گفتند: ما به مسیح و هر که به او مؤمن باشد، ایمان نمی آوریم. خداوند در آیه ۵۹ سوره مائده از ایشان به نام خارج شدگان از راه حق یادمی کند. ابن اسحاق، عده اى از یهودیان «بنی نضیر»، «بنى ثعلبةبن فطیون»، «بنى قینقاع»، «بنى قریظه»، «بنى زریق»، «بنى حارثه»، «بنى عمروبن عوف» و «بنى النجار» را نام مى برد که همگى از دانشمندان (احبار) یهود بودند و براى محکوم کردن رسول خدا پرسش هایى مى کردند و در پاسخ آنان، آیاتى از قرآن کریم نازل مى شد؛ سپس منافقان اوس و خزرج را که با یهودیان در دشمنى با رسول خدا همکارى داشتند و آنگاه منافقان خود یهود را نام مى بردو مى گوید: اینان به مسجد رسول خدا مى آمدند و مسلمانان و دینشان را مسخره مى کردند تا روزى رسول خدا آنها را دید که نزدیک به هم نشسته اند و آهسته آهسته با هم سخن مى گویند. فرمود تا از مسجد بیرونشان کنند. اصحاب رسول خدا بى درنگ به پا خاستند و منافقان را از مسجد بیرون راندند. ابن اسحاق مى گوید: همین دانشمندان یهود و منافقان اوس و خزرج بودند که در حدود صد آیه از اول سوره بقره درباره ایشان نزول یافت؛ سپس درباره یهود و منافقان و دشمنى هاى ایشان با رسول خدا و آیاتى که درباره ایشان نازل شده است به تفصیل سخن مى گوید. 

* کارشکنی های اقتصادی یهود علیه پیامبر
یهودیان در ادامه مخالفت خود به کارشکنی اقتصادی نیز پرداختند. مهاجران در مدینه با سختی معیشتی روبرو بودند، چون تمام اموال خود رادر مکه باقی گذاشته بودند. پیامبر شخصی را فرستاد تا از یهودیان وام بگیرد. یهودیان با آنکه با مسلمانان پیمان صلح داشتند، به تمسخر و طعنه پرداختند. در این موقع وحی الهی نازل شد و به آنان وعده عذاب سوزان را داد. آنها حتی اموالی از مسلمانان را که نزد آنان امانت بود، پس ندادند وگفتند: چون شما از دین خود خارج شدهاید، پیش ما امانتی ندارید. از آیات وتفاسیر نتیجه می شود که صفت پیمان شکنی در یهود سابقه تاریخی دارد به جز اقلیتی اندک مثل عبدالله بن سلام، که تعهدات خود را انجام می دادند. خداوند در آیه ۵۷ سوره آل عمران، بین این دو گروه فرقی می گذارد. « أما الذین ءامنوا و عملوا الصالحات فیوفیهم أجورهم و الله لا یحب الظالمین » ترجمه:ولى کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند اجرشان را به تمامى بدهد و خدا ستمکاران را دوست نمى دارد. در ادامه کارشکنی های اقتصادی، یهود مدینه نزد انصار رفتند و آنها را از کمک به مهاجرین نهی کردند. آنها به انصار گفتند: به مهاجرین کمک نکنید، زیرا فقیرخواهید شد.

 

منبع: نظم نوين جهاني





تاریخ: 30 / 5 / 1390برچسب:,
ارسال توسط تسبيحات

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 82
بازدید کل : 12314
تعداد مطالب : 313
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1